م دانستم رویا بود

مے دانستم رویا بود ...
مــَــن و تــو !؟
بَعید بـود آن هَمه خـوشبختے
حَتے در تَصور ِخُـدا هم نبود...
حَق داشت ڪه برآورده نڪرد !
دیدگاه ها (۱)

من هنوز گاهی یواشکی خواب تو را می‌بینم !یواشکی نگاهت می‌کنم ...

اگر عاشق بودنم رااز زبانماز نگاهمیا از لمسِ دستانم نمے فهمی،...

آغوش گرمم باشبگذار فراموش کنم لحظه هایے کهدر سرماے بے کسے لر...

ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺳﺪﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮏﻓﻘﻂ ﺣﺮﻳﻒ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط