سکسکه ام گرفته بود

سکسکه ام گرفته بود . . .
گفتم مرا بترسان . . . !
دستانم را رها کرد . . .
نفسم بند امد . . .
دیدگاه ها (۲)

هر کجا برویمرا خواهی دیدیک شبتمام شهر را دیوانه واربا خیالت ...

‍ 💟 وقتی در زندگی به داشته هایمان فکر می کنیم، خود را خوشبخت...

اینجا زمین استرسم آدم هایش عجیب استاینجا گم که میشوی به جای ...

یا مهدی! دلم تنگ است وهوای تو را می‌کند. و حال که فرصت راز و...

من!ارز حال گریه ام من را ناتمام شادم رها🍃🕊️گرچه درمیان غربت ...

"تو" که از کوچه ی غمگین دلم میگذری!"تو" که از راز دلم با خبر...

مادرم گفت که عاشق نشوی، گفتم چشمچشم‌های تو مرا بی‌خبر از چشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط