سناریو بی بلید
اینو قبلا یکی درخواست داده بود مگرنه بقیه سناریو ها در کویتووووو
درخواستی از بیبلید:وقتی شب مست برگردن خونه
کاراکار ها: والت، شو، رانتارو، دایگو(سنشون:۱۷)
والت:
خب قطعا این مست نمیکنه. معتقده چیزه مضره یه. اما اگر اشتباه بخوره چی؟
زمانی که اومد خونه متوجه شدی حالش بده
داشت عرق میکرد و حسابی صورتش قرمز بود
تو: والت......تو چت شده حالت خوبه؟
زمانی که بدنش دست زدی بشدت داغ بود: وای الان فهمیدم!
بهش قرص دادی تا اثرش از بین بره: والت بیا این قرصا رو......
که تورو رو پاش نشوند و لبتو بوسید
تو: 😳🍅وا.. واواواوا والتتتت
شو:
قرار بود یه زره بخوره! ولی متوجه نشد که چقدر خورده
به زور تا خونه رانندگی کرد و زمانی مه اومد خونه بشدت درد داشت(میدونید منظورم چیه دیگه)
زمانی اومد خونه بشدت گرمش بود پس رفت و روی مبل نشست و یقشو باز کرد تا خنکش. شه
تو: اوه خوش اومدی شو! وا.. وایسا تب داری؟ حالت خوبه؟
که شو سریع از جاش بلند شد و سمت جای قرصا رفت: عاح لعنتی پس این قرصه کو!
تازه متوجه ماجرا شدی و قرصو پیدا کردی و بهش دادی و گذاشتی تا استراحت کنه
البته بماند چقدر هم صبح ازت عذر خواهی کرد
رانتارو:
هیع، والت حواس پرت، گفته بود اب البالو بگیری نه اینو!
خیلی ساکت وارد خونه شد و فقط رفت و روی مبل نشست
تو: ام هانچو کی اومدی، حالت خوبه؟
که یه نگاه بهت کرد و دستاشو باز کرد: بیا بغلم(خیلی اروم)
تو هم که انگار یه زره از فهمیده باشی رفتی و بغلش کردی:خوبی؟
و متوجه بوی کم الکل شدی: اوه فهمیدم
بهش قرصو دادی تا خوب شه اوردی تا بخوابونیش شبیه یه عروسک بغلت کرد و باهم لالا کردید
دایگو:
ایده ای ندارم چحوری خورده╥﹏╥
و حالا یه جوری خورده
بر عکس همیشه که ساکته الان پر انرژیه
واست راحب روزش میگه(پر حرف شده)به زور قرص تو حلفش میکنی که به امید اینکه اثرش بره اما مگه میخوابه؟به زور میزاریش رو تخت و محکم بغلش میکنی که وول نخوره، بعدشم اروم اروم خوابش میبره
درخواستی از بیبلید:وقتی شب مست برگردن خونه
کاراکار ها: والت، شو، رانتارو، دایگو(سنشون:۱۷)
والت:
خب قطعا این مست نمیکنه. معتقده چیزه مضره یه. اما اگر اشتباه بخوره چی؟
زمانی که اومد خونه متوجه شدی حالش بده
داشت عرق میکرد و حسابی صورتش قرمز بود
تو: والت......تو چت شده حالت خوبه؟
زمانی که بدنش دست زدی بشدت داغ بود: وای الان فهمیدم!
بهش قرص دادی تا اثرش از بین بره: والت بیا این قرصا رو......
که تورو رو پاش نشوند و لبتو بوسید
تو: 😳🍅وا.. واواواوا والتتتت
شو:
قرار بود یه زره بخوره! ولی متوجه نشد که چقدر خورده
به زور تا خونه رانندگی کرد و زمانی مه اومد خونه بشدت درد داشت(میدونید منظورم چیه دیگه)
زمانی اومد خونه بشدت گرمش بود پس رفت و روی مبل نشست و یقشو باز کرد تا خنکش. شه
تو: اوه خوش اومدی شو! وا.. وایسا تب داری؟ حالت خوبه؟
که شو سریع از جاش بلند شد و سمت جای قرصا رفت: عاح لعنتی پس این قرصه کو!
تازه متوجه ماجرا شدی و قرصو پیدا کردی و بهش دادی و گذاشتی تا استراحت کنه
البته بماند چقدر هم صبح ازت عذر خواهی کرد
رانتارو:
هیع، والت حواس پرت، گفته بود اب البالو بگیری نه اینو!
خیلی ساکت وارد خونه شد و فقط رفت و روی مبل نشست
تو: ام هانچو کی اومدی، حالت خوبه؟
که یه نگاه بهت کرد و دستاشو باز کرد: بیا بغلم(خیلی اروم)
تو هم که انگار یه زره از فهمیده باشی رفتی و بغلش کردی:خوبی؟
و متوجه بوی کم الکل شدی: اوه فهمیدم
بهش قرصو دادی تا خوب شه اوردی تا بخوابونیش شبیه یه عروسک بغلت کرد و باهم لالا کردید
دایگو:
ایده ای ندارم چحوری خورده╥﹏╥
و حالا یه جوری خورده
بر عکس همیشه که ساکته الان پر انرژیه
واست راحب روزش میگه(پر حرف شده)به زور قرص تو حلفش میکنی که به امید اینکه اثرش بره اما مگه میخوابه؟به زور میزاریش رو تخت و محکم بغلش میکنی که وول نخوره، بعدشم اروم اروم خوابش میبره
۴.۰k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.