روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد فقی

. روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟! فقیر گفت : هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!! 
دیدگاه ها (۵)

گدایی ٣٠ سال کنار جاده ای نشسته بود.یک روز غریبه ای از کنار ...

بر روی رضـا شمـس امامت صلـواتبر شافع ما روز قیامـت صـلواتدر ...

*طلبه فوق خوش شانس *فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی روایت کرده ...

*

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط