نامخاندان جئون
نام:خاندان جئون
PART:61
د.ک:شما دوقلو باردارین
ا.ت و جونگ کوک:(تعجب)
د.ک:و هردو پسرن
ا.ت:باورم نمیشه دوقلو بارداریم(بغض)
جونگ کوک:منم لپ قرمزی(بغض . لبخند)
همدیگه رو بغل کردیم
د.ک:الان از تخت بیا پایین اینم دستمال که شکمتو پاک کنی
ا.ت:باشه
مایع رو شکمم رو پاک کردم و از رو تخت اومدم پایین
د.ک:فقط ا.ت باید یادت باشه غذا های مقوی بوخوری و مواظب شکمت باشی که ضربه بدی نخوره
ا.ت:باشه
اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
جونگ کوک:آ.ت باورت میشه ما الان دوتا کوچولو دوست داشتنی داریم خیلی خوشحالم
ا.ت:منم خیلی خوشحالم بیا زود بریم خونه به بقیه هم بگیم
جونگ کوک:باشه
حرکت کردیم به سمت خونه
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدیم و رفتیم در زدیم زن عمو درو باز کرد
م.ک:بیاین تو
رفتیم داخل همه رو مبل نشسته بودن ماهم رفتیم رو مبل کنار هم نشستیم
م.ت:خب چی شد ؟ بچه خوبه؟
م.ک:جنسیت بچه چیه؟
ب.ک:دکتر چی گفت؟
ب.ت:زود باشین بگین دیگه
ب.گ:بس کنین دیگه بزارین حرف بزنن خب بگین ببینم چی شد؟
ا.ت:حاله هردوشون خیلی خوبه
م.ت. ب.ت . ب.ک. م.ک. ب.گ :چی هردو؟(تعجب)
جونگ کوک:
PART:61
د.ک:شما دوقلو باردارین
ا.ت و جونگ کوک:(تعجب)
د.ک:و هردو پسرن
ا.ت:باورم نمیشه دوقلو بارداریم(بغض)
جونگ کوک:منم لپ قرمزی(بغض . لبخند)
همدیگه رو بغل کردیم
د.ک:الان از تخت بیا پایین اینم دستمال که شکمتو پاک کنی
ا.ت:باشه
مایع رو شکمم رو پاک کردم و از رو تخت اومدم پایین
د.ک:فقط ا.ت باید یادت باشه غذا های مقوی بوخوری و مواظب شکمت باشی که ضربه بدی نخوره
ا.ت:باشه
اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
جونگ کوک:آ.ت باورت میشه ما الان دوتا کوچولو دوست داشتنی داریم خیلی خوشحالم
ا.ت:منم خیلی خوشحالم بیا زود بریم خونه به بقیه هم بگیم
جونگ کوک:باشه
حرکت کردیم به سمت خونه
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدیم و رفتیم در زدیم زن عمو درو باز کرد
م.ک:بیاین تو
رفتیم داخل همه رو مبل نشسته بودن ماهم رفتیم رو مبل کنار هم نشستیم
م.ت:خب چی شد ؟ بچه خوبه؟
م.ک:جنسیت بچه چیه؟
ب.ک:دکتر چی گفت؟
ب.ت:زود باشین بگین دیگه
ب.گ:بس کنین دیگه بزارین حرف بزنن خب بگین ببینم چی شد؟
ا.ت:حاله هردوشون خیلی خوبه
م.ت. ب.ت . ب.ک. م.ک. ب.گ :چی هردو؟(تعجب)
جونگ کوک:
- ۶.۸k
- ۰۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط