انتخابات با مشارکت فوق تصور مردم 1400
شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۹ _ سرویس کیهان »
اولین قدم در هندسه گام دوم (یادداشت روز)
هفته گذشته، سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری و سیوچهارمین انتخابات مردم در ایران برگزار شد. همیشه انتخاباتها و رفراندومهای جمهوری اسلامی در دو وجه اثباتی و سلبی در کانون توجه قرار داشته است.
برای مردم ایران، انتخابات صحنه نو شدن و قد برافراشتن بوده است و از همین رو به تعبیر حضرت امام خامنهای - دامت برکاته - مردم آن را «فریضه برتر» در امور سیاسی خود دانستهاند.
از آن طرف دشمنان و منحرفان و گاهی غافلان به کاهش مشارکت سیاسی مردم چشم داشتهاند و تلاش کردهاند تا از آن یک علامت رمز درآورده و دلخوش شوند که انقلاب توفنده الهی ایران، اینک مثل انقلابهای مادی به مرتبه افول رسیده است.
در این میان، انتخاباتی که دیروز برگزار شد بیش از انتخاباتهای قبل تحت فشار دشمنان و منحرفان قرار گرفت تا مشارکت به حداقل خود برسد و حقیقتاً برای این کار مهندسی هم صورت گرفته بود. اما آنچه دیروز اتفاق افتاد یک بار دیگر به این داعیه سلبی خط بطلان کشید. انتخابات و مسیر منتهی به انتخابات دیروز ریاستجمهوری اسلامی شگفتانههای زیادی داشت. در تحلیل این انتخابات موارد زیر اهمیت دارند:
1- کلمه رمز «انتخابات 28 خرداد باید با مشارکت اندک برگزار شود» در انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری به کار گرفته شد. طبعاً دعوت علنی به عدم مشارکت را دشمنان تابلودار مردم ایران میتوانستند بلند کنند که این کار را در حجم وسیعی در رسانههای خود انجام دادند.
بیبیسی، ایران اینترنشنال، فردا، دویچهوله و... خیلی آشکار تابلو نه به انتخابات را بالا بردند. البته این کار را در بعضی از انتخاباتهای قبلی هم کرده بودند. اینها خیلی محل توجه مردم ایران واقع نشدند چرا که غرور ملی ایرانیان چنین شعار مداخلهجویانهای از سوی رسانهها و محافل بیرونی را برنمیتابد.
2- اما در این میان، شعار انتخابات 28 خرداد باید با مشارکت اندک برگزار شود هم با شدت تمام از سوی محافل شناخته شده داخلی دنبال میشد. بگومگوی آنان در مورد این انتخابات دستکم از دو سال پیش شروع شده بود و تردیدافکنی درباره مشارکت هم از همان زمان مطرح میشد.
همه به یاد داریم که آقای دکتر صادق زیباکلام که میتوان او را نبض این جریانات به حساب آورد و سخن علنی او را برگرفته از مباحث و جمعبندیهای داخلی جریان خاص دانست، دستکم از دو سال پیش میگفت «اصلاحطلبان به طور قطعی هیچ شانسی در انتخابات 1400 ندارند و از دست شخصیتهایی مثل سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی، حسن روحانی، موسوی خوئینیها و احزاب آنان هم کاری ساخته نیست.
این سرنوشت محتوم آنان در انتخابات 1400 بوده و پیروزی طیف مقابل در آن قطعی است.» در بین مباحث چهرههای دیگر اصلاحطلب هم این نکته که مسیر کنونی به شکست دوباره اصلاحطلبان منجر میشود، به چشم میخورد و از اینرو بحث جداسازی - سرنوشت اصلاحطلبان از سرنوشت دولت روحانی مطرح گردید و از حدود دو سال پیش انتقاد آشکار و پیدرپی از دولت روحانی در دستور کار اصلاحطلبان قرار گرفت.
در این میان عدم واکنش روحانی به این انتقادات که گاهی به تندی و با استفاده از کلماتی که فاقد نزاکت بودند هم استفاده میشد، مخاطب را به این نتیجه میرساند که این هجمهها با دولت هماهنگ شده است.
به هر حال، حاصل عدم دفاع اصلاحطلبان از دولتی که واقعاً خودشان سرکار آورده بودند، نتیجهای جز ناامید کردن مردم نداشت -
همه میدانیم که در سالهای 1392 و 1396 مرحوم آقای هاشمی و کارگزاران، شخص آقای روحانی و حزب اعتدال و توسعه، در وضعیتی نبودند که بتوانند روی کار آورنده دولتی در ایران باشند. در این فضا بر اینکه کار مردم در داخل سیستم جمهوری اسلامی و نه دولت با بنبست مواجه است و از دست اصلاحطلبان هم کاری ساخته نیست، تأکید میگردید. ما در این سالهای اخیر این ادبیات را بارها در عبارات اصلاحطلبان رحل اقامت گزیده در خارج و طیفی از اصلاحطلبان تئوریپرداز دولتهای خاتمی و روحانی مشاهده کردیم. معنی این حرفها چه بود؟ اصلاحطلبان حداقل از دو سال قبل باخت خود در انتخابات 1400 را قطعی میدانستند و لذا برای آنکه از یکسو این باخت را فرافکنی کرده و به نظام منتسب نمایند
- یعنی به جای ناکارآمد دیده شدن آنان، نظام ناکارآمد دیده شود - و از سوی دیگر از فروغ پیروزی نیروهای انقلابی بکاهند، به کاهش شدید مشارکت مردم چشم دوختند و «انتخابات کمشمار» را مهندسی کردند.
ادامه مطلب در پست بعدی .....
اولین قدم در هندسه گام دوم (یادداشت روز)
هفته گذشته، سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری و سیوچهارمین انتخابات مردم در ایران برگزار شد. همیشه انتخاباتها و رفراندومهای جمهوری اسلامی در دو وجه اثباتی و سلبی در کانون توجه قرار داشته است.
برای مردم ایران، انتخابات صحنه نو شدن و قد برافراشتن بوده است و از همین رو به تعبیر حضرت امام خامنهای - دامت برکاته - مردم آن را «فریضه برتر» در امور سیاسی خود دانستهاند.
از آن طرف دشمنان و منحرفان و گاهی غافلان به کاهش مشارکت سیاسی مردم چشم داشتهاند و تلاش کردهاند تا از آن یک علامت رمز درآورده و دلخوش شوند که انقلاب توفنده الهی ایران، اینک مثل انقلابهای مادی به مرتبه افول رسیده است.
در این میان، انتخاباتی که دیروز برگزار شد بیش از انتخاباتهای قبل تحت فشار دشمنان و منحرفان قرار گرفت تا مشارکت به حداقل خود برسد و حقیقتاً برای این کار مهندسی هم صورت گرفته بود. اما آنچه دیروز اتفاق افتاد یک بار دیگر به این داعیه سلبی خط بطلان کشید. انتخابات و مسیر منتهی به انتخابات دیروز ریاستجمهوری اسلامی شگفتانههای زیادی داشت. در تحلیل این انتخابات موارد زیر اهمیت دارند:
1- کلمه رمز «انتخابات 28 خرداد باید با مشارکت اندک برگزار شود» در انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری به کار گرفته شد. طبعاً دعوت علنی به عدم مشارکت را دشمنان تابلودار مردم ایران میتوانستند بلند کنند که این کار را در حجم وسیعی در رسانههای خود انجام دادند.
بیبیسی، ایران اینترنشنال، فردا، دویچهوله و... خیلی آشکار تابلو نه به انتخابات را بالا بردند. البته این کار را در بعضی از انتخاباتهای قبلی هم کرده بودند. اینها خیلی محل توجه مردم ایران واقع نشدند چرا که غرور ملی ایرانیان چنین شعار مداخلهجویانهای از سوی رسانهها و محافل بیرونی را برنمیتابد.
2- اما در این میان، شعار انتخابات 28 خرداد باید با مشارکت اندک برگزار شود هم با شدت تمام از سوی محافل شناخته شده داخلی دنبال میشد. بگومگوی آنان در مورد این انتخابات دستکم از دو سال پیش شروع شده بود و تردیدافکنی درباره مشارکت هم از همان زمان مطرح میشد.
همه به یاد داریم که آقای دکتر صادق زیباکلام که میتوان او را نبض این جریانات به حساب آورد و سخن علنی او را برگرفته از مباحث و جمعبندیهای داخلی جریان خاص دانست، دستکم از دو سال پیش میگفت «اصلاحطلبان به طور قطعی هیچ شانسی در انتخابات 1400 ندارند و از دست شخصیتهایی مثل سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی، حسن روحانی، موسوی خوئینیها و احزاب آنان هم کاری ساخته نیست.
این سرنوشت محتوم آنان در انتخابات 1400 بوده و پیروزی طیف مقابل در آن قطعی است.» در بین مباحث چهرههای دیگر اصلاحطلب هم این نکته که مسیر کنونی به شکست دوباره اصلاحطلبان منجر میشود، به چشم میخورد و از اینرو بحث جداسازی - سرنوشت اصلاحطلبان از سرنوشت دولت روحانی مطرح گردید و از حدود دو سال پیش انتقاد آشکار و پیدرپی از دولت روحانی در دستور کار اصلاحطلبان قرار گرفت.
در این میان عدم واکنش روحانی به این انتقادات که گاهی به تندی و با استفاده از کلماتی که فاقد نزاکت بودند هم استفاده میشد، مخاطب را به این نتیجه میرساند که این هجمهها با دولت هماهنگ شده است.
به هر حال، حاصل عدم دفاع اصلاحطلبان از دولتی که واقعاً خودشان سرکار آورده بودند، نتیجهای جز ناامید کردن مردم نداشت -
همه میدانیم که در سالهای 1392 و 1396 مرحوم آقای هاشمی و کارگزاران، شخص آقای روحانی و حزب اعتدال و توسعه، در وضعیتی نبودند که بتوانند روی کار آورنده دولتی در ایران باشند. در این فضا بر اینکه کار مردم در داخل سیستم جمهوری اسلامی و نه دولت با بنبست مواجه است و از دست اصلاحطلبان هم کاری ساخته نیست، تأکید میگردید. ما در این سالهای اخیر این ادبیات را بارها در عبارات اصلاحطلبان رحل اقامت گزیده در خارج و طیفی از اصلاحطلبان تئوریپرداز دولتهای خاتمی و روحانی مشاهده کردیم. معنی این حرفها چه بود؟ اصلاحطلبان حداقل از دو سال قبل باخت خود در انتخابات 1400 را قطعی میدانستند و لذا برای آنکه از یکسو این باخت را فرافکنی کرده و به نظام منتسب نمایند
- یعنی به جای ناکارآمد دیده شدن آنان، نظام ناکارآمد دیده شود - و از سوی دیگر از فروغ پیروزی نیروهای انقلابی بکاهند، به کاهش شدید مشارکت مردم چشم دوختند و «انتخابات کمشمار» را مهندسی کردند.
ادامه مطلب در پست بعدی .....
۱.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.