رفتم دوم خونه ا.ت زنگ رو زدم خونه کوچکی بود ولی قشنگ بود
رفتم دوم خونه ا.ت زنگ رو زدم خونه کوچکی بود ولی قشنگ بود
(ویوا. ت)
زنگ در خورد رفتم درو باز کردم
کوک:سلام من امدم
ا.ت:میدونم امدی بیا بشین
کوک:آدم با مهمون ش اینطوری حرف نمیزنه
ا.ت:من آدم نیستم فرشتم
کوک رفت نشست رو کاناپه
کوک:مامان و بابات کجان ؟
ا.ت:من مامان و بابا ندارم
کوک:اهان .....متاسفم...چطوری مردن
ا.ت:مامانم وقتی ۶سالم بود سرطان گرفت یکسال بعدشم مرد
کوک:بابات چی
ا.ت:بابام نمرده زندس وقتی مامانم مرد بعد دوماه رفت یه زن دیگه گرفت وقتی۱۲سالم
بود منو از خونه بیرون کرد بابامم هیچ کار نکزد
خیلی تعجب کردم وقتی ا.ت اینو گفت
کوک:بعدش تو کجا موندی
ا.ت:تو این خونه اینو مامانم قبل مرگش به اسمم زد من امدم اینجا وسایل داشت ولی برای خرج و خوراکم شروع به کار کردم تا الان
پیش صاحب کارم خیلی التماس کردم تاکمکم کنه تا منو تو مدرسه ثبت نام کنه
ولش کن حالا این موضوع رو نودل دوست داری
کوک:اره
ا.ت:امشب میرم تو حیاط چادر میزنیم وفیلم ترسناک میبنیم نمی ترسی که
کوک:معلومه که نه
ا.ت:باشه تو بو چادر بزن منم میام
کوک:باشه
داشتم نودل ها رو درست میکردم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم
ا.ت:الو
؟:سلام ا.ت خوبی
ا.ت:بخشید به جا نیاوردم
؟:منم تهیونگ
ا.ت:توی نشناختمت کاری داشتی
تهیونگ:نه فقط می خواستم مطمعن بشم شماره خودته
ا.ت:آهان
تهیونگ:باشه بای
ا.ت:وایسا قطع نکن تو هم بیا اینجا کوک هم هستش باهم خوش میگذرونیم
تهیونگ:چرا امشب خبریه
ا.ت:نه بابا فقط می خوایم یکم خوش بگذورنیم میای دیگه
تهیونگ :باشه میام
ا.ت:بای
تهیونگ:بای راستی آدرس خونه ت رو بفرس
ا.ت باشه
رفتم یه نودل دیگه درست کردم
رفتم پیش کوک
ا.ت:کوک این چادر رو نزن این چادر رو بزن بزرگ تره تهیونگ هم میاد
کوک:اووووف خسته شدم بزار خودش بیاد باهم بزنیم (کوک میوفته زمین دراز میکشه)
ا.ت:تنبل
کوک:تنبل
ا.ت:مثله اینکه کتک خوردن خیلی دوست داری هان
کوک:بیا برو تو کوووووووووووووووووووچه های شهر
ا.ت می خواست حمله کنه که
زنگ خورد
(ویو تهیونگ)
وقتی ا.ت هینو گفت پریدم بالا رفتم آماده شدم حسابی خوشتیپ کردم
با ماشینم رفتم زنگ خونه ا.ت رو زدم
ا.ت در رو بازکرد
تهیونگ:سلام
ا.ت:سلام اگه چند دقیقه دیر تر میومدی قاتل شده بودم
کوک از تو حیاط صداش رو بلند کرد
کوک:ناز شصتت داشم بیا اینجا
ا.ت:ما همسایه داریمممم هااا
کوک:همه همسایه دارن فقط تو نداری
ا.ت:کوکککککککک
کوک:ا.تتتتتتتتت
تهیونگ:اگه دعواتون تموم ش میشه من بیام تو
ا.ت:اره بیا تو رو یادم رفت 😂
تهیونگ میاد تو
تهیونگ:مثلا منم آدمم
ا.ت:من فک کردم بزی
کوک و ا.ت می خندن
کوک:راست میگه داشم موهات رو بیبن
تهیونگ:خو مواا فر چیکار کنم حدقل مثل ا.ت ولو نیست هر تار موش واسه خودش یه جامیره😂
تهیونگ و کوک می خندن
ا.ت:خیلی خوب بجای فک تون دستت تون کار کنه برین کار کنین
تهیونگ :باشه رفتم زشته با مهمونت اینطوری حرف میزنی
ا.ت:ولو کنین دیگه ماکه از این حرفا نداشتیم برین کارتون رو بکنین
تهیونگ:رفتم رفتم به مولا رفتم .......
(خماریییییبی این پارت خیلی طنز بودنه ؟)
شرط
لایک ۲۶
کامنت ۵۰
بچه ها ناخن کاشتم نمی تونم درست تایپ کنم شرمنده ا.ه غلط املایی داشتم
(ویوا. ت)
زنگ در خورد رفتم درو باز کردم
کوک:سلام من امدم
ا.ت:میدونم امدی بیا بشین
کوک:آدم با مهمون ش اینطوری حرف نمیزنه
ا.ت:من آدم نیستم فرشتم
کوک رفت نشست رو کاناپه
کوک:مامان و بابات کجان ؟
ا.ت:من مامان و بابا ندارم
کوک:اهان .....متاسفم...چطوری مردن
ا.ت:مامانم وقتی ۶سالم بود سرطان گرفت یکسال بعدشم مرد
کوک:بابات چی
ا.ت:بابام نمرده زندس وقتی مامانم مرد بعد دوماه رفت یه زن دیگه گرفت وقتی۱۲سالم
بود منو از خونه بیرون کرد بابامم هیچ کار نکزد
خیلی تعجب کردم وقتی ا.ت اینو گفت
کوک:بعدش تو کجا موندی
ا.ت:تو این خونه اینو مامانم قبل مرگش به اسمم زد من امدم اینجا وسایل داشت ولی برای خرج و خوراکم شروع به کار کردم تا الان
پیش صاحب کارم خیلی التماس کردم تاکمکم کنه تا منو تو مدرسه ثبت نام کنه
ولش کن حالا این موضوع رو نودل دوست داری
کوک:اره
ا.ت:امشب میرم تو حیاط چادر میزنیم وفیلم ترسناک میبنیم نمی ترسی که
کوک:معلومه که نه
ا.ت:باشه تو بو چادر بزن منم میام
کوک:باشه
داشتم نودل ها رو درست میکردم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم
ا.ت:الو
؟:سلام ا.ت خوبی
ا.ت:بخشید به جا نیاوردم
؟:منم تهیونگ
ا.ت:توی نشناختمت کاری داشتی
تهیونگ:نه فقط می خواستم مطمعن بشم شماره خودته
ا.ت:آهان
تهیونگ:باشه بای
ا.ت:وایسا قطع نکن تو هم بیا اینجا کوک هم هستش باهم خوش میگذرونیم
تهیونگ:چرا امشب خبریه
ا.ت:نه بابا فقط می خوایم یکم خوش بگذورنیم میای دیگه
تهیونگ :باشه میام
ا.ت:بای
تهیونگ:بای راستی آدرس خونه ت رو بفرس
ا.ت باشه
رفتم یه نودل دیگه درست کردم
رفتم پیش کوک
ا.ت:کوک این چادر رو نزن این چادر رو بزن بزرگ تره تهیونگ هم میاد
کوک:اووووف خسته شدم بزار خودش بیاد باهم بزنیم (کوک میوفته زمین دراز میکشه)
ا.ت:تنبل
کوک:تنبل
ا.ت:مثله اینکه کتک خوردن خیلی دوست داری هان
کوک:بیا برو تو کوووووووووووووووووووچه های شهر
ا.ت می خواست حمله کنه که
زنگ خورد
(ویو تهیونگ)
وقتی ا.ت هینو گفت پریدم بالا رفتم آماده شدم حسابی خوشتیپ کردم
با ماشینم رفتم زنگ خونه ا.ت رو زدم
ا.ت در رو بازکرد
تهیونگ:سلام
ا.ت:سلام اگه چند دقیقه دیر تر میومدی قاتل شده بودم
کوک از تو حیاط صداش رو بلند کرد
کوک:ناز شصتت داشم بیا اینجا
ا.ت:ما همسایه داریمممم هااا
کوک:همه همسایه دارن فقط تو نداری
ا.ت:کوکککککککک
کوک:ا.تتتتتتتتت
تهیونگ:اگه دعواتون تموم ش میشه من بیام تو
ا.ت:اره بیا تو رو یادم رفت 😂
تهیونگ میاد تو
تهیونگ:مثلا منم آدمم
ا.ت:من فک کردم بزی
کوک و ا.ت می خندن
کوک:راست میگه داشم موهات رو بیبن
تهیونگ:خو مواا فر چیکار کنم حدقل مثل ا.ت ولو نیست هر تار موش واسه خودش یه جامیره😂
تهیونگ و کوک می خندن
ا.ت:خیلی خوب بجای فک تون دستت تون کار کنه برین کار کنین
تهیونگ :باشه رفتم زشته با مهمونت اینطوری حرف میزنی
ا.ت:ولو کنین دیگه ماکه از این حرفا نداشتیم برین کارتون رو بکنین
تهیونگ:رفتم رفتم به مولا رفتم .......
(خماریییییبی این پارت خیلی طنز بودنه ؟)
شرط
لایک ۲۶
کامنت ۵۰
بچه ها ناخن کاشتم نمی تونم درست تایپ کنم شرمنده ا.ه غلط املایی داشتم
۱۲.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.