تو خورشید روزهای سردی باران روزهای گرفتهای اصلا تو م

تو؛ خورشید روزهای سردی، باران روزهای گرفته‌ای، اصلاً تو ماه شب‌های تاری، رفیق روزهای سختی، آرام جانی، شفای زخمی، ساده بگویم تو همهٔ هستی جهانی، تلخی، شیرینی، تو پناهی، تو خانه‌ای، خونگرمی در این سردخانه کلمات، آغوش گرم روزهای سرد، تو نیازی، نفسی برای ماندن، تو هم نفسی، برای نفسی... .
تو وطنی در تبعید تنهایی‌هایم؛ نبض بودنی، بی‌تو همه‌چیز بی‌معنی می‌شود.

برای تو شیرینِ تلخی‌هایم... .
دیدگاه ها (۰)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط