حوصلشو نداری رد کن بره چون کسیو پیدا نکردم دردو دل کنم با

حوصلشو نداری رد کن بره چون کسیو پیدا نکردم دردو دل کنم باهاش...
.
.
میدونی چیه...بعضی وقتا که تو آینه به خودم نگاه میکنم به خودم میگم:دختر تو چقد سختی تحمل کردی...میخوای خودتو خلاص کنی تموم بشی بره؟اینجاست که یه دوراهی واسم باز میشه...
.
یکی از راه ها بهم میگه:درسته ریسک بزرگیه ولی تو که تو این چند سالی که عمر کردی هیچ کاری واسه خودت نکردی و همیشه دیگرانو ترجیح دادی
...دختر!یکم خودخواه باش تمومش کن بره...تو که میتونی! بزار یکمم دیگران واست دلسوزی کنن
.
.
ولی بعدش یکی دیگه بهم میگه : دختر تو که اینهمه قوی بودی و تا الان تونستی تحمل کنی یکم بیشتر تحمل کن...یکم قوی تر کن خودتو...تو که اینهمه زحمت کشیدی...!!مردمو خوش کردی و خودت از خوشی هات جا موندی...یبارم دل نشکوندی ولی دلتو شکوندن...دلسوزی کردی ولی دلتو سوزوندن...درسته خیلی اذیت شدی...ولی ارزششو داره که زندگی گه هنوز قشنگیاشو داره رو تموم کنی؟
تو که اینهمه موفقیت بدست اوردی ... دلت میاد ولشون کنی؟زحمت کشیدی براشون!حداقل قدر اون زحمتتو بدون...
.
.
بیشتر اوقات دلم میخواد به حرف نفر اول گوش کنم...ولی بعدش نفر دوم تلاش زیادی برا قانع کردنم میکنه...همیشه دلم میخواست بجای اینکه من از دیگران مراقبت کنم ...دیگران از من مراقبت میکردن...
.
‌.
اخه این واقعا نا عادلانس...حرصشو من بخورم خوشی هاشو اونا؟ بعد تازه نباید اون میزان عصبانیتمم نشون بدم چون بعدش میشم آدم بده!!!! بعد اونوقت اگه بقیه عصبانی بشن و سعی کنی ارومشون کنی میشی رو مخ و مزاحم!
دوباره نفر دوم میاد میگه: اشکال نداره بجاش_
اونجاست که من میگم: دو دیقه خفه شو تو،!مگه من اینجام خودمو اذیت کنم؟ فقط دو راه واسم وجود داره...اگه قرار باشه این عادت مزخرفمو ادامه بدم که بمیرم به نفعمه
ولی اگرم دوستم ندارم زندگیمو تموم کنم باید این عادت مزخرمو ترک کنم...
.
.
درسته همچین حرفایی رو میزنم ولی جالبیش اینه بازم به همون عادت مزخرف ادامه میدم ولی همچنان زندم:))
.
.
اونموقعس که میفهمی زندگیت چقدر مزخرف و ناعادلانه شروع شده
.
.
خواهش میکنم درکم نکنید