به او گفتم

☀️به او گفتم:
– قبلاً مرا در بیرجند دستگیر کردند و به نزد رئیس پلیس بردند حرفی را که آن جا زدم برای شما هم تکرار می‌کنم؛

☀️به او گفتم: 
– شما مأموری و من هم مأمور. من موظفم رسالت دینی خود را انجام دهم، شما هم می‌توانید وظیفه‌ای را که بر عهده دارید انجام دهید

☀️ شما کاری بیشتر از کشتن من از دستتان برنمی‌آید و من خود را برای کشته شدن آماده کرده‌ام، پس مرا از چه می‌ترسانی؟

تاثیر چنین سخنی روی اهل دنیا مانند تاثیر صاعقه است.

#خون_دلی_که_لعل_شد
#خاطرات_امام_خامنه_ای
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۱)

☀️حاج آقا روح اللهوقتی در مشهد بودم، نام امام خمینی را شنیدم...

☀️دانستن بعضی اتفاقات و رویدادها چشمان ما را به حقایق بازتر ...

☀️زندان های طاغوت وقتی در عنفوان جوانی ندای امام خمینی، را ...

او تولد یافت تا رهبر شود 🌹ما شویم عاشق و او دلبر شود🌹۲۴ تیرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط