مســـــافر تنهایـــــے:
مســـــافر تنهایـــــے:
مینویسم
برای قلبی که شکست...
ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد...
و ذهنی که دیگر یارای فکر کردن نداشت...
مینویسم..
ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد...
و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت...
خانه ای که خراب شد کاخ آرزوهایم بود...
مینویسم...
ازبغض..
ازسکوت..
ازهرآنچه باید بشکند..
و شکسته شد .....
و هنر هیچ بند زنی حاون رو بند نزد..
مینویسم...
از دردهای التیام نیافته...
ازبغض های بی صداشکسته...
از خفقان در گلو مانده .....
مینویسم...
ازتنهایی...
از خودم...
#F
مینویسم
برای قلبی که شکست...
ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد...
و ذهنی که دیگر یارای فکر کردن نداشت...
مینویسم..
ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد...
و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت...
خانه ای که خراب شد کاخ آرزوهایم بود...
مینویسم...
ازبغض..
ازسکوت..
ازهرآنچه باید بشکند..
و شکسته شد .....
و هنر هیچ بند زنی حاون رو بند نزد..
مینویسم...
از دردهای التیام نیافته...
ازبغض های بی صداشکسته...
از خفقان در گلو مانده .....
مینویسم...
ازتنهایی...
از خودم...
#F
۹۹۱
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.