خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید
خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی نزدیک آمد،گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،عشق،اسارت،قهر و آشتی،
همه بی معنا بود . . . . #فریدون_مشیری
خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی نزدیک آمد،گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،عشق،اسارت،قهر و آشتی،
همه بی معنا بود . . . . #فریدون_مشیری
۲.۷k
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.