تا یک غریب مادر گفت

تا یک غریب مادر گفت😞
شانه‌ها گریه گریه لرزیدند
قلب‌ها پر کشید و سینه‌زنان💔
کربلا را به چشم خود دیدند..
دیدگاه ها (۱)

هر کجا روے نهادم غم عظماے تو بودکربلاے دگرم شام غم افزاے تو ...

ما شیعہ‌ے.عشقیـم و خُدا را داریمدر ســینہ، مُحبَّـــٺِ شمـــ...

دلـــبر و زیبا شدے😍 اینڪ نجیبــــ از پیشتر😇 دلبــر و زیباترے...

بازهم دلخوشمبه همین کهرنگ تیرهٔ عشقِ مادرنشانِ قامتم باشد......

چقدر زیبا توصیف کرد مامانا رو...مامان ها رو نمیشه درک کرد ، ...

▪️بالای چار صورت قبری که ساخته▪️با دیده‌های سرخ جگر گریه می ...

{شهیدانه..}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط