من به لبخند گرگ بدبینم

من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
گرم‌تر می ‌شود مذاکره ‌ها
تنگ‌تر می ‌شود محاصره‌ ها
این چه بازی‌ست این چه شطرنج است
که نصیب پیاده‌ها رنج است
این چنین گفت‌وگو که دید و شنید
گفت‌وگو زیر سایه‌ تهدید

به شجاعان این دیار قسم
که از افسون ترس می‌ترسم

چه کنم دست دشنه را خوانده ست
زخم‌هایی که بر تنم مانده ست
دیده‌ام من به دست‌های شما
ردّ خون برادرانم را
چه بگویم نمی‌رود از یاد
تلخی بیست و هشتم مرداد
آن طرف موج خنده‌های شماست
ناو وینسنس، این طرف پیداست
شاهدان دوباره‌ی مایند
خیل تابوت‌ها که می‌آیند
چند نسل است روی شانه ما
می‌رود کاوانی از شهدا
دیدگاه ها (۲۷)

علیرضا قزوه:می شد با یک مشت گوجه فرنگی لهیده در دستبا چند سن...

روحانی مچکریم که اینقدر انتقاد پذیری...

میلاد عرفان پورگفتند و شنیدند به تدبیر و امیدیدر سایه ی تهدی...

طنزخخخخخموز خوردن در هواپیما ممنوع!وزیر راه و شهرسازی فرموده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط