کنارم وایستاد
کنارموایستاد
دستاشوکنارش رهاکرده
بود
دستاش روگرفتم
بهش گفتم:
درسته هواگرمه
اماگرمای دستای رفیقم یه چیزدیگست
خنده ای ازسرشوق کردوگفت
نگاه کن به درخشندگی خورشید
من به وسعت بخشندگیش وروشنیش
دوستت دارم
دستاشومحکم تربه همقفل
کردم
وگفتم:این دستاهیچوقت ازهم جدانمیشن
همیشه قفلم بهت رفیق😊
دستاشوکنارش رهاکرده
بود
دستاش روگرفتم
بهش گفتم:
درسته هواگرمه
اماگرمای دستای رفیقم یه چیزدیگست
خنده ای ازسرشوق کردوگفت
نگاه کن به درخشندگی خورشید
من به وسعت بخشندگیش وروشنیش
دوستت دارم
دستاشومحکم تربه همقفل
کردم
وگفتم:این دستاهیچوقت ازهم جدانمیشن
همیشه قفلم بهت رفیق😊
۵.۵k
۰۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.