نیست درد عشق را صائب به درمان احتیاج

نیست درد عشق را صائب به درمان احتیاج

ساده لوح آن کس که ما را چاره سازی می کند
دیدگاه ها (۱)

هرگز حریف آبی چشمش نمی شویای آسمان برو که تو اینکاره نیستیمح...

از من مگیر ای غم، لبخند و اشک شوقم بگذر از این کبوتر، ای با...

گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمیحاصل عمر آن دم است باقی ای...

روزی اگر کلافه شدی از حضور من بر استوای شرجی لبهات سَم بریز ...

سلیمان وار اگر سازی هوا را زیردست خودفلک چون حلقه خاتم به فر...

ای سلیمان این قدر استادگی در کار نیست می گشاید ناخن موری گره...

دلی کز عشق زخمی نیست صائب کی به شور آید؟اگر صد نافه مشک از س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط