شاید اشتباه ازمن بودشاید خواهر من ژوزفین نبودمن بهش ف

شاید اشتباه ازمن بود...شاید خواهر من ژوزفین نبود،من بهش فکر نکرده بودم،تا وقتی که ژوزفین اصلی اون شب توی چشمهای من زل زد و از خودش و تهیونگ گفت و همون مواقع بود که لرزش قلب خودم رو برای اولین بار حس کردم،لرزشی که منو میترسوند:)))
دیدگاه ها (۰)

بهت‌قول‌دادم‌بپرستمت‌و‌بدون‌هیوقت‌‌مقدساتم‌رو‌ترک‌نمیکنم...چ...

تنهایی‌به‌معنای‌نبودن‌تو‌نیست‌تنهایی‌من‌زمانی‌معنا‌پیدا‌کرد‌...

وقتی‌داری‌غرق‌میشی‌ونفسات‌‌بند‌اومده،تنها‌چیزی‌که‌اون‌‌لحظه‌...

داستان عاشقانه ی من و تو هرگز دیده نخواهد شد ، در پرده ی عری...

امروز دوباره دیدمش...بعد از ۱۸ سال!تو تاکسی،روی صندلی جلو نش...

پارت چهارم: آینه‌ی حقیقتقطار وارد شهر آینه‌ها شد. هلیا و لی...

پارت 9 ویو ا/تپشتمو نگاه کردم و بله جنابعالی پشت سرم بودن فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط