دیروز با یک دسته گل آمده بود به دیدنم

دیروز با یک دسته گل آمده بود به دیدنم ،
با یک نگاه مهربان...
همان نگاهی که سالها آرزویش را داشتم
و از من دریغ کرده بود....
گریه کرد و گفت :
که دلش برایم تنگ شده بود.
فاتحه ای خواند و رفت ....
دیدگاه ها (۲۴)

هــــــــــی دختربیا میخواهم رازی را بگویمپسرها عروسک ندارند...

ســــــــــلام اونایی ک من رو میشناسن میخام ازتون خدافظی کنم...

مثل سیگار مانده ام میآטּ انگشتانتـــنـﮧ مرا مِـِــے کشینــﮧ ...

لعنت به مــــــــــنلعنت به شــــــــــبلعنت به زنــــــــــ...

دو پارتی وقتی از بالای ساختمون …..فشار دسته گل در دستانش شل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط