در آستانه انتخابات اسفند ماه بوضوح علائمی از فتنه ای نوین
در آستانه انتخابات اسفند ماه بوضوح علائمی از فتنه ای نوین تحت مدیریت «ام الفتنه» در حال بازتولید است. ام الفتنه این بار و مانند دور قبل (88) با بسیج گسترده عقبه رسانه ای و سیاسی خود و با استظهار به شرایط مساعد حمایت خارجی «بازی» نوینی را کلید زده. هر چند قبلا هم گفته ام واقعیت های میدانی اجازه کامیابی ایشان را (مانند ناکامی 88) نمی دهد اما قطعا مانند ماجرای 88 این فرصت را دارد تا بار دیگر هزینه های سنگینی را از جوار این فتنه نوین به حساب نظام واریز کند!
به اعتبار ملاحظات میدانی از زمین سیاست در ایران بعد از ناکامی «شهرآورد 88 هاشمی» اکنون و بوضوح می توان «شهرآورد نوین اکبر هاشمی رفسنجانی» را از انتخابات پیش روی خبرگان رهبری در اسفند ماه آتی چشم انتظاری کرد.
با مرور تلگرافی همه بازی های پیشین هاشمی طی 37 سال گذشته اعم از:
ـ تحمیل غیر اخلاقی و فرصت طلبانه آیت الله منتظری به امام به عنوان قائم مقام رهبری با این تحلیل که بعد از امام و به اتکای ساده اندیشی آیت الله منتظری سکان مدیریت مملکت را در اختیار خود بگیرند. (1)
تحمیلی که در آخرین لحظه توسط امام و از طریق عزل آیت الله منتظری «جراحی» شد اما همین اندازه نیز هزینه های سنگینی از آن نصب و عزل به حساب نظام واریز شد.
ـ پایان دادن به جنگ از طریق مغبون کردن فرماندهان جنگ و تحمیل بی اخلاقانه قطع نامه 598 به امام با ستآپ امام در تنگنای کاذب عُسرت عِدّة و عُدّة در لجستیک جنگ. (2) (3) (4)
ـ شیطنت ایشان در ماجرای درخواست مکتوب از امام جهت حل مسئله رابطه با آمریکا که این مورد نیز با فراست امام از طریق تحشیه به وصیت نامه شان مرتفع شد و اجازه بهره برداری آتی از نامه مزبور را از هاشمی سلب کرد. (5)
ـ شامورتی بازی ایشان در خلال انتخاب رهبر بعد از فوت امام در اجلاسیه خبرگان از طریق ابرام بر شورائی کردن رهبری و تن دادن کرهی ایشان به ذکر خاطره منجر به رهبر شدن آیت الله خامنه ای بعد از عتاب «آیت الله معصومی» ! (6)
ـ تلاش بمنظور ابقای خود در پست ریاست جمهوری از طریق پروژه عطاالله مهاجرانی و تغییر قانون اساسی که با مخالفت قاطع آیت الله خامنه ای این جاه جوئی نیز خنثی شد. (7)
ـ تلاش موفقیت آمیز در «های جک» دوم خرداد بعد از شکست پروژه «ابقای ریاست جمهوری» و تحمیل وزرای اقتصادی و نفتی خود به کابینه اصلاحات و بسترسازی بمنظور بازگشت به قدرت بعد از محمد خاتمی به شیوه «پوتین ـ مدودوف» که این بار و بنا به ادعای هاشمی این آیت الله خامنه ای بود که از طریق بازگرداندن معین و مهرعلیزاده به انتخابات مانع کامیابی ایشان مقابل احمدی نژاد در 84 شد (8)
ـ حضور و مدیریت تمام قد فتنه 88 و اهتمام ایشان و عقبه سیاسی ایشان بعد از شکست فتنه بمنظور انتقام از رهبری بابت خطبه نماز جمعه 88 از طریق لابی و ترغیب آمریکا به اعمال تحریم های فلج کننده. (9)
ـ مهندسی انتخابات 92 از طریق تحریم های فلج کننده اقتصادی و به فلاکت کشاندن مردم در حوزه معیشت و متقابلاً نشاندن خود در قامت منجی جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری که با حربه «رد صلاحیت» و حذف ایشان از زمین انتخابات، خنثی شد. (10) (11) (12)
با مرور جمیع ماجراها و ماجراجوئی های هاشمی طی سال های گذشته، همه قرائن حکایت از آن می کند که «معظم له» در آستانه انتخابات پنجم خبرگان اینک خود را مهیای ورود به بازی نوین و بزرگی کرده که می تواند بازی آخر ایشان تلقی شود.
در خلاصه ترین شکل ممکن بازی نوین و پسین هاشمی را می توان چالش با «نهاد» رهبری بمنظور تقلیل وزن و شأن و اقتدار بنیان ولایت در ایران با اسم رمز «شورائی کردن رهبری» نامگذاری کرد.
فی الواقع «شورای رهبری» را باید «اسم رمز» زدن «رهبری و اعتبار رهبری» و انتقام بابت نتوانستن «شهرآورد 88» در اخذ باج از رهبری تلقی کرد که اینک و در این قالب نوین می کوشند از این طریق و طرح «شورائی شدن رهبری» با آب بستن به هژمونی ولایت فقیه موجبات تقلیل و تخفیف و مخنث و فرمالیته شدن گرانیگاه قدرت در ساختار سیاسی نظام را برای روز مبآدا فراهم آورند!
همان چیزی که در 84 مهدی هاشمی بمنظور دلربائی پدر از روح و روان غربی ها طی مصاحبه اش به روزنامه USA Today بر آن انگشت تاکید گذاشت مبنی بر آنکه:
ایف مآی دَد الکتِد (!) ایشانند که خواهند توانست با تغییر قانون اساسی نهاد ولایت فقیه در ایران را به یک زائده فرمایشی و فورمال در اندازه های تشریفاتی کاخ باکینگهام انگلستان مُبدل کنند! (13)
زیرکی هاشمی رفسنجانی در این چالش نوین آنجاست که خُنیاگرانه و بربط نوازانه با کوبیدن مستمرش بر طبل سیاه نمائی از وضعیت به ارث رسیده از دوران «احمدی نژاد مورد وثوق رهبری» این اقبال را پیدا کرده تا در عمق «اقشار زاویه دار با رهبری» خود را مُبدل به بـِرَند و نماد «ضدیت با رهبری» معنا کرده و با هم
به اعتبار ملاحظات میدانی از زمین سیاست در ایران بعد از ناکامی «شهرآورد 88 هاشمی» اکنون و بوضوح می توان «شهرآورد نوین اکبر هاشمی رفسنجانی» را از انتخابات پیش روی خبرگان رهبری در اسفند ماه آتی چشم انتظاری کرد.
با مرور تلگرافی همه بازی های پیشین هاشمی طی 37 سال گذشته اعم از:
ـ تحمیل غیر اخلاقی و فرصت طلبانه آیت الله منتظری به امام به عنوان قائم مقام رهبری با این تحلیل که بعد از امام و به اتکای ساده اندیشی آیت الله منتظری سکان مدیریت مملکت را در اختیار خود بگیرند. (1)
تحمیلی که در آخرین لحظه توسط امام و از طریق عزل آیت الله منتظری «جراحی» شد اما همین اندازه نیز هزینه های سنگینی از آن نصب و عزل به حساب نظام واریز شد.
ـ پایان دادن به جنگ از طریق مغبون کردن فرماندهان جنگ و تحمیل بی اخلاقانه قطع نامه 598 به امام با ستآپ امام در تنگنای کاذب عُسرت عِدّة و عُدّة در لجستیک جنگ. (2) (3) (4)
ـ شیطنت ایشان در ماجرای درخواست مکتوب از امام جهت حل مسئله رابطه با آمریکا که این مورد نیز با فراست امام از طریق تحشیه به وصیت نامه شان مرتفع شد و اجازه بهره برداری آتی از نامه مزبور را از هاشمی سلب کرد. (5)
ـ شامورتی بازی ایشان در خلال انتخاب رهبر بعد از فوت امام در اجلاسیه خبرگان از طریق ابرام بر شورائی کردن رهبری و تن دادن کرهی ایشان به ذکر خاطره منجر به رهبر شدن آیت الله خامنه ای بعد از عتاب «آیت الله معصومی» ! (6)
ـ تلاش بمنظور ابقای خود در پست ریاست جمهوری از طریق پروژه عطاالله مهاجرانی و تغییر قانون اساسی که با مخالفت قاطع آیت الله خامنه ای این جاه جوئی نیز خنثی شد. (7)
ـ تلاش موفقیت آمیز در «های جک» دوم خرداد بعد از شکست پروژه «ابقای ریاست جمهوری» و تحمیل وزرای اقتصادی و نفتی خود به کابینه اصلاحات و بسترسازی بمنظور بازگشت به قدرت بعد از محمد خاتمی به شیوه «پوتین ـ مدودوف» که این بار و بنا به ادعای هاشمی این آیت الله خامنه ای بود که از طریق بازگرداندن معین و مهرعلیزاده به انتخابات مانع کامیابی ایشان مقابل احمدی نژاد در 84 شد (8)
ـ حضور و مدیریت تمام قد فتنه 88 و اهتمام ایشان و عقبه سیاسی ایشان بعد از شکست فتنه بمنظور انتقام از رهبری بابت خطبه نماز جمعه 88 از طریق لابی و ترغیب آمریکا به اعمال تحریم های فلج کننده. (9)
ـ مهندسی انتخابات 92 از طریق تحریم های فلج کننده اقتصادی و به فلاکت کشاندن مردم در حوزه معیشت و متقابلاً نشاندن خود در قامت منجی جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری که با حربه «رد صلاحیت» و حذف ایشان از زمین انتخابات، خنثی شد. (10) (11) (12)
با مرور جمیع ماجراها و ماجراجوئی های هاشمی طی سال های گذشته، همه قرائن حکایت از آن می کند که «معظم له» در آستانه انتخابات پنجم خبرگان اینک خود را مهیای ورود به بازی نوین و بزرگی کرده که می تواند بازی آخر ایشان تلقی شود.
در خلاصه ترین شکل ممکن بازی نوین و پسین هاشمی را می توان چالش با «نهاد» رهبری بمنظور تقلیل وزن و شأن و اقتدار بنیان ولایت در ایران با اسم رمز «شورائی کردن رهبری» نامگذاری کرد.
فی الواقع «شورای رهبری» را باید «اسم رمز» زدن «رهبری و اعتبار رهبری» و انتقام بابت نتوانستن «شهرآورد 88» در اخذ باج از رهبری تلقی کرد که اینک و در این قالب نوین می کوشند از این طریق و طرح «شورائی شدن رهبری» با آب بستن به هژمونی ولایت فقیه موجبات تقلیل و تخفیف و مخنث و فرمالیته شدن گرانیگاه قدرت در ساختار سیاسی نظام را برای روز مبآدا فراهم آورند!
همان چیزی که در 84 مهدی هاشمی بمنظور دلربائی پدر از روح و روان غربی ها طی مصاحبه اش به روزنامه USA Today بر آن انگشت تاکید گذاشت مبنی بر آنکه:
ایف مآی دَد الکتِد (!) ایشانند که خواهند توانست با تغییر قانون اساسی نهاد ولایت فقیه در ایران را به یک زائده فرمایشی و فورمال در اندازه های تشریفاتی کاخ باکینگهام انگلستان مُبدل کنند! (13)
زیرکی هاشمی رفسنجانی در این چالش نوین آنجاست که خُنیاگرانه و بربط نوازانه با کوبیدن مستمرش بر طبل سیاه نمائی از وضعیت به ارث رسیده از دوران «احمدی نژاد مورد وثوق رهبری» این اقبال را پیدا کرده تا در عمق «اقشار زاویه دار با رهبری» خود را مُبدل به بـِرَند و نماد «ضدیت با رهبری» معنا کرده و با هم
۱۶.۲k
۱۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.