یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود
زیر این آسمون، یه روز یه عده
تصمیم گرفتن توافقی بنویسن.
گفتن همه تحریم‌ها برداشته میشه،
سفره‌ها بزرگ‌تر میشه، برق و آب و امید
سرازیر میشه سمت ایران...

اما... یه روز یه آدم بدِ بد اومد و
اون کاغذ رو پاره کرد.
چند سال بعد
همون آدم ها دوباره برگشتن پای میز مذاکره.
اما این دفعه...
وسط مذاکره جنگ شد!

بعد از جنگ یادشون اومد توی اون توافق
یه بندی بوده به اسم snapback.
ترجمه‌اش کردن «مکانیزم ماشه»!
مردم ترسیدن: وای ماشه‌ست! وای خطریه!
مکانیزمی که میگفت اگه یکی از طرفین،
ادعا کنه ایران بده. همه تحریم ها برگردن.

حالا باید چکار کنن؟
هیچی... دوباره همون قصه:
دلیل تازه برای برگشتن به همون میز قدیمی.

روز از نو، روزی از نو...
به نظرتون این چرخه تا کجا قراره تکرار بشه؟

شهریور ۱۴۰۴
پروانه‌شو
#برجام #ظریف #مذاکره
دیدگاه ها (۱)

«وقتی کشتی‌ها بر فراز موج‌ها، سمفونی آزادی را برای غزه می‌نو...

این داستانِ خود‌تحقیر کنندگان است؛بعضیا نسخهٔ آماده‌ دارن: «...

یکی بود، یکی نبود…زیر این آسمون،راهی بود که همتا نداشت.*مسیر...

قاریان مصری آیه می‌خوانند، و از کنار "آیه" عبور می‌کنند…وای ...

🔰 برجام تمام شد؛ به رجال سیاسی بگویید آب در هاون کوبیدن بس ا...

من و ملاقات با BTSpart «۶»من یهو سر خوردم افتادم زمینجیمین :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط