کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود ثروتمندی مغروری به او رسید

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمندی مغروری به او رسید و با تکبر گفت:
بکار، که از تو کاشتن است و از ما خوردن!



کشاورز نگاه معنا داری ب او انداخت و گفت:
دارم یونجه میکارم!!!
دیدگاه ها (۱۵۳)

کلش فارسی شده بدویید برید فارسی کنید

بچه ها من که به شخصه از خنده ترکیدم تهرانیه از بوشهر طوطی سخ...

واأی ترکیدمآخوندا با هم میدویدن ,عمامه ی یکی افتادیارو پشت س...

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمندی مغروری به او رسید و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط