📃مشروطه نامشروع؛
🔸این روزها پیرامون حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) اخبار جنجالی بسیاری شنیده میشود. اخباری که از تشکیل حزبی موازی به نام «حزب مشروطه نوین ایران»، توسط اعضای جدا شده از این حزب حکایت میکند و به آتش قدیمی اختلافات میان آنها شعله میافروزد. اختلافاتی که خود به نوعی علت این جداییها نیز دانسته میشود.
🔸بسیاری از کارشناسان معتقدند، این حواشی و اختلافات، به نوعی دعوای بین طرفداران و مخالفان رضا پهلوی در زمان حضورشان در حزب مشروطه است؛ آنهایی که خود را پیرو طرز فکر اِمریکوفیلدیِ شازده میدانند و آنهایی که حتی از شنیدن شعارهای سلطانخواهانه دیگران، آزرده خاطر میشوند. در این نوشتار، به بررسی دو نمونه از دلایل این تقابلها و جداییها میپردازیم:
🔹بحران مشارکت؛
🔸عدم وجود دمکراسی، یکی از اصلیترین دلایل جدایی 26 عضو قدیمیِ حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) است. این اعضاء احساس میکردند که تصمیمگیریها به صورت فردمحور و خودخواهانه گرفته میشود و فردی مثل فوأد پاشایی، به عنوان دبیرکل حزب مشروطه، در اینباره پاسخگو نیست. این عدم مشارکت، اعتماد اعضاء را به ساختار حزب کاهش داد. اعضاء را دلزده کرد و انگیزهها را کشت.
🔹عدم تطابق با نسل جدید؛
🔸یکی دیگر از دلایل اصلی این جداییها، عدم تطابق حزب مشروطه با نسل جدید بود. در واقع به زعم منتقدین، حزب نتوانسته بود خود را با تغییرات جامعه ایران و خواستههای نسل جوان تطبیق دهد. این مسئله باعث شد که حزب از این قشر فاصله بگیرد و به عنوان یک نیروی مؤثر در صحنه سیاسی اپوزیسیون ایران عمل نکند.
🔸در پایان اینکه، این جداییها در حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و تشکیل حزب مشروطه نوین ایران، نشان دهنده عدم خروجی مثبتِ این حزب پس از سالها فعالیت بوده و این عملکرد جز با یک انقطاع درون حزبی، قابل اصلاح نبود. البته اصلاحی در جهت افزایش مواجب یا منابع مالی مانند سایر عناصر اپوزیسیون. این تصمیم اما بسیار دیر گرفته شد. بسیار دیر نسبت به دیگر عناصر اپوزیسیون؛ چراکه اخیرا نهادهای تحت حمایت دولت آمریکا، فاندها و منابع مالی خود را بروی جریانهای فاندطلب، به دلیل استفاده شخصی آنها از این مبالغ هنگفت، بستهاند و آبشخورشان را قطع کردهاند. و حالا اگر حزب جدید مشروطه میخواهد راهِ به بن بست رسیدهی آنان را دوباره اما با موفقیت (از منظر حمایت میلیون دلاری) طی کند، باید برای خیانت به مردم و کشور خود، طرح و ایدهای رذیلانهتر از آن چیزی که سایر اپوزیسیون شکست خورده به کار بردهاند، به کار برد و آنها را انگشت به دهان بگذارد.
🔸بسیاری از کارشناسان معتقدند، این حواشی و اختلافات، به نوعی دعوای بین طرفداران و مخالفان رضا پهلوی در زمان حضورشان در حزب مشروطه است؛ آنهایی که خود را پیرو طرز فکر اِمریکوفیلدیِ شازده میدانند و آنهایی که حتی از شنیدن شعارهای سلطانخواهانه دیگران، آزرده خاطر میشوند. در این نوشتار، به بررسی دو نمونه از دلایل این تقابلها و جداییها میپردازیم:
🔹بحران مشارکت؛
🔸عدم وجود دمکراسی، یکی از اصلیترین دلایل جدایی 26 عضو قدیمیِ حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) است. این اعضاء احساس میکردند که تصمیمگیریها به صورت فردمحور و خودخواهانه گرفته میشود و فردی مثل فوأد پاشایی، به عنوان دبیرکل حزب مشروطه، در اینباره پاسخگو نیست. این عدم مشارکت، اعتماد اعضاء را به ساختار حزب کاهش داد. اعضاء را دلزده کرد و انگیزهها را کشت.
🔹عدم تطابق با نسل جدید؛
🔸یکی دیگر از دلایل اصلی این جداییها، عدم تطابق حزب مشروطه با نسل جدید بود. در واقع به زعم منتقدین، حزب نتوانسته بود خود را با تغییرات جامعه ایران و خواستههای نسل جوان تطبیق دهد. این مسئله باعث شد که حزب از این قشر فاصله بگیرد و به عنوان یک نیروی مؤثر در صحنه سیاسی اپوزیسیون ایران عمل نکند.
🔸در پایان اینکه، این جداییها در حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و تشکیل حزب مشروطه نوین ایران، نشان دهنده عدم خروجی مثبتِ این حزب پس از سالها فعالیت بوده و این عملکرد جز با یک انقطاع درون حزبی، قابل اصلاح نبود. البته اصلاحی در جهت افزایش مواجب یا منابع مالی مانند سایر عناصر اپوزیسیون. این تصمیم اما بسیار دیر گرفته شد. بسیار دیر نسبت به دیگر عناصر اپوزیسیون؛ چراکه اخیرا نهادهای تحت حمایت دولت آمریکا، فاندها و منابع مالی خود را بروی جریانهای فاندطلب، به دلیل استفاده شخصی آنها از این مبالغ هنگفت، بستهاند و آبشخورشان را قطع کردهاند. و حالا اگر حزب جدید مشروطه میخواهد راهِ به بن بست رسیدهی آنان را دوباره اما با موفقیت (از منظر حمایت میلیون دلاری) طی کند، باید برای خیانت به مردم و کشور خود، طرح و ایدهای رذیلانهتر از آن چیزی که سایر اپوزیسیون شکست خورده به کار بردهاند، به کار برد و آنها را انگشت به دهان بگذارد.
- ۹۲۸
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط