من راه خانه ام را گم کرده ام ری را

‍ 🌱🍒من راه خانه‌ ام را گم کرده‌ ام ری را

ميان راه فقط صداي تو نشانيِ ستاره بود

که راه را بي‌دليلِ راه جسته بوديم

بي‌راه و بي‌شمال

بي‌راه و بي‌جنوب

بي‌راه و بي‌رويا

من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام

اسامي آسان کسانم را

نامم را ، دريا و رنگ روسري ترا ، ري‌را

ديگر چيزي به ذهنم نمي‌رسد

حتي همان چند چراغ دور

که در خواب مسافرانْ مرده بودند

من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام آقايان

چرا مي‌پرسيد از پروانه و خيزران چه خبر

چه ربطي ميان پروانه و خيزران ديده‌ايد

شما کيستيد

از کجا آمده‌ايد

کي از راه رسيده‌ايد

چرا بي‌چراغ سخن مي‌گوئيد

اين همه علامت سوال براي چيست

مگر من آشناي شمايم

که به آن سوي کوچه دعوتم مي‌کنيد ؟

من که کاري نکرده‌ام

فقط از ميان تمام نامها

نمي‌دانم از چه " ري‌را " را فراموش نکرده‌ام

آيا قناعت به سهم ستاره از نشانيِ راه

چيزي از جُرم رفتن به سوي رويا را کم نخواهد کرد ؟

من راهِ خانه‌ام را گم کرده‌ام بانو

شما ، بانوْ که آشناي همه‌ي آوازهاي روزگار منيد

آيا آرزوهاي مرا در خواب ني‌لبکي شکسته نديديد

مي‌گويند در کوي شما

هر کودکي که در آن دميده ، از سنگ ،‌ ناله و

از ستاره ، هق‌هقِ گريه شنيده است

چه حوصله‌ئي ري‌را

بگو رهايم کنند ،‌ بگو راه خانه‌ام را به ياد خواهم آورد

مي‌خواهم به جايي دور خيره شوم

مي‌خواهم سيگاري بگيرانم

مي‌خواهم يک‌لحظه به اين لحظه بينديشم

آيا ميان آن همه اتفاق

من از سرِ اتفاق زنده‌ام هنوز !؟ 🍒🌱
   

#سيدعلي_صالحي‌
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱دیدمش...!دیدی چی شد؟آمد مرا در تکه تکه از خودش درگیر کرددی...

🌱🍒دور ڪنید مرااز آن عقلی ڪہ ڪَریستن نمی‌داندو آن فلسفہ‌اے ڪہ...

🍒🌱برق چشماش❤🥰😍🍒🌱

🍒🌱در روزگار بی عشق، من منتهای عشقمبر چهره ام نظر کن دردآشنای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط