سناریو « خواستی »
سناریو « خواستی »
وقتی که حامله ای و اونا بچه نمیخان میگن یا بچرو میندازی یا خودم دسته کار بشم وقتی که بچرو میندازن تو ازشون طلاق میگیری
نامجون: می دزدتت و میگه اولاً این که ازم طلاق بگیری دلیل نمیشه که از دستم راحت بگی
دوماً تو مال منی فکر کردی میزارم کسی بهت دست بزنه ؟؟«عصبی»
جین: •دم در دادگاه قبل طلاق• تو مطمئنی ؟؟؟؟
ببینن من یه اشتباهی کردم ولی اگر بریم و اون برگه رو امضا کنی بد میبینی
ا/ت : توجه ایی نمیکنی و وارد دادگاه میشی
جین: پشت سرت میاد و وقتی برگه رو امضا کردید و از دادگاه آمدید بیرون میبینی جین که پشت سرت بود دیگه نیست و وقتی برمیگردی که بری سوار ماشینت بشی یه ماشین جلوی پات ترمز میزنه و یه نفر که ماسک داره میاد بیرون و خاموشی
•چند ساعت بعد•
ا/ت: به هوش میای
میبینی توی خونه ی مشترکتونی و جین لباس تنش نیست و داره نگاهت میکنه به خودت نگاه میکنی میبینی خودت هم لباس نداری
ا/ت :ت...و ت..و چی کار کردی
جین: مگه برای بچه ازم جدا نشدی؟؟ خب بیا الان یه بچه ی دیگه داری
« چه طولانی شدددد 😂»
یونگی: نمیاد دادگاه و وقتی میری خونه ی خودت میبینی توی خونته
ا/ت : این .... جا چی ...کار میکنی؟؟ چرا نیوم..دی دادگاه « تو شوکی»
یونگی: چون من از اموالم نمیگذرم
جیهوپ : خیلی از کارش پشیمونه ولی دیگه دیره طلاق گرفتین و تو الان توی هواپیمایی
هواپیمایی که جیهوپ هر چه قدر هم تلاش کرد نفهمید کجا میره
(بین خودمون باشه میره آمریکا 😂)
جیمین: قبل از دادگاه میری خونه ی مشترکتون که وسایلتو جمع کنی همون جا ...........
دو هفته بعد :
ا/ت خانم مبارکه بچتون 😂
تهیونگ : دم در دادگاه « بعد از طلاق »میگه : میشه برای آخرین بار بغلت کنم؟؟« با گریه و چشم های قرمز»
قبل ابن که حرفی بزنی میکشتت تو بغلش و فشارت میده در حتی که نمیتونی نفس بکشی و موهاتو بو میکنه و بعد گردنتو میبوسه و ازت جدا میشه خیلی آروم میگه: این بورو هیچ وقت فراموش نمیکنم و بعد میره🙂
جونگکوک: توی دادگاه کلی التماست میکنه که منصرف شی و قاضی وقتی میبینه جونگکوک راضی نیست ختنه جلسه رو اعلام میکنه و بهت میگه: دخترم درسته کارش اشتباه بوده « خبر داره چی شده » ولی اون دوستت داره به نظرم دوباره بهش فکر کن شاید از سر حرف یک نفر این کارو کرده
دلم براشون سوخت 🙂
خودم مینویسم خودمم ناراحت میشم 😂
#سناریو بی تی اس
درخواستی داشتید بیاید پی وی 💚
وقتی که حامله ای و اونا بچه نمیخان میگن یا بچرو میندازی یا خودم دسته کار بشم وقتی که بچرو میندازن تو ازشون طلاق میگیری
نامجون: می دزدتت و میگه اولاً این که ازم طلاق بگیری دلیل نمیشه که از دستم راحت بگی
دوماً تو مال منی فکر کردی میزارم کسی بهت دست بزنه ؟؟«عصبی»
جین: •دم در دادگاه قبل طلاق• تو مطمئنی ؟؟؟؟
ببینن من یه اشتباهی کردم ولی اگر بریم و اون برگه رو امضا کنی بد میبینی
ا/ت : توجه ایی نمیکنی و وارد دادگاه میشی
جین: پشت سرت میاد و وقتی برگه رو امضا کردید و از دادگاه آمدید بیرون میبینی جین که پشت سرت بود دیگه نیست و وقتی برمیگردی که بری سوار ماشینت بشی یه ماشین جلوی پات ترمز میزنه و یه نفر که ماسک داره میاد بیرون و خاموشی
•چند ساعت بعد•
ا/ت: به هوش میای
میبینی توی خونه ی مشترکتونی و جین لباس تنش نیست و داره نگاهت میکنه به خودت نگاه میکنی میبینی خودت هم لباس نداری
ا/ت :ت...و ت..و چی کار کردی
جین: مگه برای بچه ازم جدا نشدی؟؟ خب بیا الان یه بچه ی دیگه داری
« چه طولانی شدددد 😂»
یونگی: نمیاد دادگاه و وقتی میری خونه ی خودت میبینی توی خونته
ا/ت : این .... جا چی ...کار میکنی؟؟ چرا نیوم..دی دادگاه « تو شوکی»
یونگی: چون من از اموالم نمیگذرم
جیهوپ : خیلی از کارش پشیمونه ولی دیگه دیره طلاق گرفتین و تو الان توی هواپیمایی
هواپیمایی که جیهوپ هر چه قدر هم تلاش کرد نفهمید کجا میره
(بین خودمون باشه میره آمریکا 😂)
جیمین: قبل از دادگاه میری خونه ی مشترکتون که وسایلتو جمع کنی همون جا ...........
دو هفته بعد :
ا/ت خانم مبارکه بچتون 😂
تهیونگ : دم در دادگاه « بعد از طلاق »میگه : میشه برای آخرین بار بغلت کنم؟؟« با گریه و چشم های قرمز»
قبل ابن که حرفی بزنی میکشتت تو بغلش و فشارت میده در حتی که نمیتونی نفس بکشی و موهاتو بو میکنه و بعد گردنتو میبوسه و ازت جدا میشه خیلی آروم میگه: این بورو هیچ وقت فراموش نمیکنم و بعد میره🙂
جونگکوک: توی دادگاه کلی التماست میکنه که منصرف شی و قاضی وقتی میبینه جونگکوک راضی نیست ختنه جلسه رو اعلام میکنه و بهت میگه: دخترم درسته کارش اشتباه بوده « خبر داره چی شده » ولی اون دوستت داره به نظرم دوباره بهش فکر کن شاید از سر حرف یک نفر این کارو کرده
دلم براشون سوخت 🙂
خودم مینویسم خودمم ناراحت میشم 😂
#سناریو بی تی اس
درخواستی داشتید بیاید پی وی 💚
۲۵.۷k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.