نتوان گفت که این قافله وا میماند

نتوان گفت که این قافله وا می‌ماند
خسته و خفته از این خِیل جدا می‌ماند

این رَهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی
این سفر همرهِ تاریخ به جا می‌ماند

دانه و دام در این راه فراوان، اما
مرغِ دل سیر ز هر دام رها می‌ماند

می‌رسیم آخر و افسانه‌ی واماندنِ ما
همچو داغی به دلِ حادثه‌ها می‌ماند

بی‌صداتر ز سکوتیم ولی گاهِ خروش
نعره‌ی ماست که در گوشِ شما می‌ماند

بروید ای دلتان نیمه، که در شیوه‌ی ما
مرد با هرچه ستم، هرچه بلا، می‌ماند...
دیدگاه ها (۰)

نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️خـدای مهـربونم ممنونم🙏ڪه خطاهای ...

💙بسم الله الرحمن الرحیم💙☀️هر روز صبح بعدِ بسم الله الرحمن ال...

⏺‏اولین کار هر کشاورز موفق و کار بلد، انتخاب نهال های خوب، ر...

📽 شادمهر نماینده گنبد کاووس: مردم در ابتدایی‌ترین نیازهای خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط