یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می کرد

ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢ

یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می کرد:
قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.
وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست.
به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمی کنن.
رفتم پیشش نشستم بهش گفتم حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره
گفت: می دانم
گفتم حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین
گفت: می دانم
دیدم کم نمیاره.
جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید. اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.
از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه می نویسه
گفتم حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.

دوباره خوابیدم.

بیدار که شدم دیگه نمی نوشت گفتم چی شد؟

برگه رو بهم داد و گفت: سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل رو نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.

شوکه شده بودم

ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم.........

بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را داند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.

تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.
دیدگاه ها (۸)

ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢیکی از روضه خوان ها میگه،...

ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢ شاید حرکتی لازم استکودک...

ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢ استخاره با قرآن:از حضرت ...

ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮَّﺣﻴﻢ لپ تاپم رو روشن کردم و ا...

چند پارتی نامجوندرخواستیگفتم وسط فیک قلب یخی یک چند پارتی با...

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط