part 1 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 1 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 1
علامت های
مامان لونا: م.ل)
بابا لونا:ب.ل
مامان ته:م.ت
بابا ته: ب.ت
لونا:+
ته:_
(جونگکوک:=
های من جئون لونا هستم 20 سالم و یه برادر به اسم جونگکوک دارم
های من جئون جونگکوک هستم 22 سالم و یه خواهر به اسم لونا دارم
(ویو لونا)
صبح با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم سمت دسشویی کارای لازم رو انجام دادم اومدم بیرون از اتاق اومدم بیرون دیدم دارن صبحونه میخورن منم رفتم کنارشون نشستم شروع به
خوردن کردم داشتم میخوردم که مامانم گفت
م.ل: لونا عموتینا دارن میان خونه ما
+چی؟ الان میگن مامان من حالا لباس چی بپوشم
م.ل: مگه من گفت الان میان ساعت 2 میان خب تو این هم لباس داری چرا اونا رو نمی پوشی
+مامان اونا تکرار شدن
=مگه یبار مسرفه
+عه آره اصلا به تو چه
=گگگگگگ
ب.ل: بچه ها توروخدا دوباره دعوا نکنین
=+چشم
ب.ل: آفرین
part 1
علامت های
مامان لونا: م.ل)
بابا لونا:ب.ل
مامان ته:م.ت
بابا ته: ب.ت
لونا:+
ته:_
(جونگکوک:=
های من جئون لونا هستم 20 سالم و یه برادر به اسم جونگکوک دارم
های من جئون جونگکوک هستم 22 سالم و یه خواهر به اسم لونا دارم
(ویو لونا)
صبح با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم سمت دسشویی کارای لازم رو انجام دادم اومدم بیرون از اتاق اومدم بیرون دیدم دارن صبحونه میخورن منم رفتم کنارشون نشستم شروع به
خوردن کردم داشتم میخوردم که مامانم گفت
م.ل: لونا عموتینا دارن میان خونه ما
+چی؟ الان میگن مامان من حالا لباس چی بپوشم
م.ل: مگه من گفت الان میان ساعت 2 میان خب تو این هم لباس داری چرا اونا رو نمی پوشی
+مامان اونا تکرار شدن
=مگه یبار مسرفه
+عه آره اصلا به تو چه
=گگگگگگ
ب.ل: بچه ها توروخدا دوباره دعوا نکنین
=+چشم
ب.ل: آفرین
۱۹.۶k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.