.
.
شعر شهادت باب الحوائج حضرت کاظم (ع)
.
در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را
نمی بینم کسی را جز خودم را و خدایم را
سرم را می گذارم روی زانوهای لرزانم
یکایک می شمارم غصه های زخمهایم را
پریشان حالم و از استخوانم درد می ریزد
نمی جویم زدست هرکس و ناکس دوایم را
اگر چه زخم تن دارم کبودی بدن دارم
ولی خرج عبادت می نمایم لحظه هایم را
حضور دانه ی زنجیر در راه گلوگاهم
دو چندان می نماید بغض سنگین دعایم را
نمی گویم چه کرده تازیانه با وجود من
ببین پُر کرده خون پیکرمن بوریایم را
اگر بنشسته می خوانم نمازم را در این زندان
غل و زنجیرها کوبیده کرده ساق پایم را .
#استاد_علی_اکبر_لطیفیان
#اشعار_آئینی
#اشک_لطیف
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
شعر شهادت باب الحوائج حضرت کاظم (ع)
.
در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را
نمی بینم کسی را جز خودم را و خدایم را
سرم را می گذارم روی زانوهای لرزانم
یکایک می شمارم غصه های زخمهایم را
پریشان حالم و از استخوانم درد می ریزد
نمی جویم زدست هرکس و ناکس دوایم را
اگر چه زخم تن دارم کبودی بدن دارم
ولی خرج عبادت می نمایم لحظه هایم را
حضور دانه ی زنجیر در راه گلوگاهم
دو چندان می نماید بغض سنگین دعایم را
نمی گویم چه کرده تازیانه با وجود من
ببین پُر کرده خون پیکرمن بوریایم را
اگر بنشسته می خوانم نمازم را در این زندان
غل و زنجیرها کوبیده کرده ساق پایم را .
#استاد_علی_اکبر_لطیفیان
#اشعار_آئینی
#اشک_لطیف
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
۱.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.