قرار بود پاییز برگردی

قرار بود پاییز برگردی
گفتی که حالت باز خوب میشه
من تو همون خیابون ایستادم
کجایی پس داره غروب میشه
میترسم از نگاه این مردم باید نذاری مشتمون وا شه
یه جوری پیدا کن منو شاید این آخرینه پاییز من باشه

داره زمستون میرسه چرا نمیرسی
نگاه من دلواپسه چرا نمیرسی
سردمه تو بارون میخوام دستامو ها کنی
از گریه با چتره خودت منو جدا کنی..
دیدگاه ها (۲۳)

آدم هایی که به زندگیمان آمدندآدم هایی که از زندگیمان رفتنداز...

می بینـــی چہ شب ساکتے استـــــ؟!انگار هیچکسے در دنیا نیست! ...

دلتنگم نه دلتنگ تو...دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی...دلتنگ...

⊙یک دقیقه سکوت:● به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکا...

رمان وعده ی سرخ. پارت 2

زور و عشق پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط