مدان چست

ميدانى چيست ؟
گاه ميشود به گذشته رفت...
آنجا که من در ميان خوبى ها و بدى ها تو را انتخاب کردم...
آنجا که من با تمام وجود ستايشت ميکردم و زمانى که در خيابان هاى خلوت تهران قدم ميزدم دم به دم خودم را ميآراستم تا مبادا پيدايت شود ؛
گاه ميشود به گذشته رفت
زمانى که من در کافه هاى شلوغ تجريش روى صندلى هميشگى مينشستم و قهوه هميشگى را با همان شکل و قيافه سفارش ميدادم و به تو فکر ميکردم...
زمانى که حتى من براى کسانى که به جز خودم برايت جان ميدادند هم آرزوى آرامش کردم ...
تو چه ميدانستى ؟
که در شب هاى سرد ؛بارانى مشکى ام را ميپوشيدم و با صورتى گرفته سرما زده چترم را دستم ميگرفتم و در پياده روها قدم ميزدم تا تورا ببينم...
گاه ميشود به گذشته سفر کرد آنجا که من به تو نرسيدم و اين خلاصه تمام داستان هاى عاشقانه است.❤

#عسل_شمس
دیدگاه ها (۱)

نمی توانم با " کمی دوست داشتن "  زندگی کنممن " دوست داشتنِ ز...

انگار كه خواسته باشي تسخيرم كني..دستم را،گوشه ي دلَت..بند كن...

بعضی ها اینقدر خوبن که هیچ راهی جز اینکه دوسشون داشته باشی س...

کاش زمین بودےو مــــن پاییزبرگ برگ در آغوشت مےافتادم...#راحل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط