خآطرآت بد خآطرآت بد

خآطرآت بَد .. خآطرآت بَد ..

تو قَلبِش میـزد .. تـو جَم کهِ میشَست حَرف نِمیزَد ..

میخَندید وَلـی خَندهـ اِی تَلخ ..]:
دیدگاه ها (۱)

وَقتی مَن شِکَسـتَم هیشکی پشت مَن نَــبودهیشکی دَسـ دراز نَک...

آـخ کِ چِقَدر دَرد میکُنهـنَفَسـآاآمـ ..

ثآنیه ـآ آروم رَد میشَن ـو مَن قَدم زَنُون ، اَ فکرِت حَذف م...

زخــــم ها بهـانه انـد !مــــن …خــودم درد می کنـــم…

به من میخندید چون در تنهایی ، تنهاییم را باور نمی‌کردم گویی ...

من برای تو خاطره ای شرم اور شدم ولی تو هنوز هم که هنوزه با ت...

دلتنگ که می‌شوم آلبوم را باز می‌کنمچشمم که به عکست می‌افتد د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط