دارد دل من صد غم و غمخوار ندارد

دارد دل من صد غم و غمخوار ندارد



این کودک بیمار پرستار ندارد

در شهر شما جز دل آواره ی ما نیست

آن کس که غمی دارد و غمخوار ندارد

آن به که ز کنج قفس آزاد نگردد

مرغی که سر صحبت گلزار ندارد

ماییم و تنی سوده که آسودگی اش نیست

ماییم و دلی خسته که دلدار ندارد

نالیدن مرغان چمن خوش بود اما

ذوق سخن مرغ گرفتار ندارد

غم آمد و ننشسته ز دل رفت چو دانست

کاین خانه ی ویران در و دیوار ندارد

ای پیرهن آهسته بزن بوسه بر اعضاش

کان خرمن گل طاقت آزار ندارد
دیدگاه ها (۴)

در انتظار یه روز خوب

عـطـــر گیســـوے #تـــــوپـــر ڪـــرده هــــوا را ...نڪند لا...

💕 حرفهاسه دسته انددسته اول : گفتنی هادسته دوم : نوشتنی هاو د...

خنده ات دکان عطاری ست یا دارالشفاست؟من یقین دارم که بر هر در...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط