خط منـ 📚
#خط منـ 📚
دل سرا پرده ی محبت اوست *** دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون *** گردنم زیر بار منّت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار *** فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب *** همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا *** پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم *** زانکه این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای *** ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست *** هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب *** هرچه دارم ز یُمن همّت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک *** غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را *** سینه گنجینه ی محبت اوست
تفسیر عرفانی
1. دلم جایگاه عشق آن یار است و چشمم مانند کسی است که آینه در برابر او نگاه می دارد؛ دل و دیده ام محل تجلی چهره ی زیبای اوست. یاد او در دلم است و تصویری از چهره ی او در چشمم.
2. من به جاه و جلال این جهان و به آنچه در آن جهان وعده داده اند، توجه ندارم؛ با این حال از معشوق خود منّت دارم که مرا مورد لطف خود قرار داده که این گونه از همه بی نیازم.
3. ای زاهد! نهایت آرزوی تو این است که در بهشت زیر سایه درخت طوبی خوش باشی و من به تجلی معشوق می اندیشم و می خواهم که به وصال او برسم؛ آری خواسته و آرزوی هر کس به بلند نظری و همت او بستگی دارد.
4. اگر من عاشق، گناهکار هستم، باکی نیست؛ زیرا من عاشق کسی هستم که همه بر بی گناهی و پاکدامنی او شاهدند؛ آلودگی من سبب نشده که معشوقم، بدنام شود بلکه او در عین پاکی و بی گناهی است.
5. در سراپرده ی یار(بارگاه الهی)که باد صبا پرده دار حریم اوست، من کی ام که بتوانم به آنجه راه یابم؟
#مژگان-فرهادی
#خدایا پناهم باش
تقدیم به نگاه پر از مهرتون (تشکر بابت لایک های زیباتون )
دل سرا پرده ی محبت اوست *** دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون *** گردنم زیر بار منّت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار *** فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب *** همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا *** پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم *** زانکه این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای *** ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست *** هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب *** هرچه دارم ز یُمن همّت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک *** غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را *** سینه گنجینه ی محبت اوست
تفسیر عرفانی
1. دلم جایگاه عشق آن یار است و چشمم مانند کسی است که آینه در برابر او نگاه می دارد؛ دل و دیده ام محل تجلی چهره ی زیبای اوست. یاد او در دلم است و تصویری از چهره ی او در چشمم.
2. من به جاه و جلال این جهان و به آنچه در آن جهان وعده داده اند، توجه ندارم؛ با این حال از معشوق خود منّت دارم که مرا مورد لطف خود قرار داده که این گونه از همه بی نیازم.
3. ای زاهد! نهایت آرزوی تو این است که در بهشت زیر سایه درخت طوبی خوش باشی و من به تجلی معشوق می اندیشم و می خواهم که به وصال او برسم؛ آری خواسته و آرزوی هر کس به بلند نظری و همت او بستگی دارد.
4. اگر من عاشق، گناهکار هستم، باکی نیست؛ زیرا من عاشق کسی هستم که همه بر بی گناهی و پاکدامنی او شاهدند؛ آلودگی من سبب نشده که معشوقم، بدنام شود بلکه او در عین پاکی و بی گناهی است.
5. در سراپرده ی یار(بارگاه الهی)که باد صبا پرده دار حریم اوست، من کی ام که بتوانم به آنجه راه یابم؟
#مژگان-فرهادی
#خدایا پناهم باش
تقدیم به نگاه پر از مهرتون (تشکر بابت لایک های زیباتون )
۱۰.۹k
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.