خوب خوب بعد از چند روز بریم پارت بزاریم 😞
خوب خوب بعد از چند روز بریم پارت بزاریم 😞
تاکت : ساعت چهار میبینمت
آنیا : حتما
ساعت ۳
آنیا : خوب دیگه من باید برم
بکی بپا این خنگول دسته گلی به آب نده
دامیان: منم میام
حرفی هم نباشه تازشم اون مرتیکه منم دعوت کرده
آنیا : اگه میخوای بیای بیا
بکی : پس منم میرم خونه دیگه
خدافظ
آنیا : اوه باشه خدافظ تو ام پاشو دیگه همش لم دادی رو مبل
دامیان: باشه دیگه چقدر غور میزنی
طبقه پایین خونه تاکت
« مخفیگاه و سالن تمرین»
تاکت: راحت باش دامیان
راستی شنیدم
شما خیلی خوب باهم مبارزه میکنید دوست دارم ببینم
آنیا میشه با دامیان یه بار دیگه مبارزه کنید
آنیا : عمرا
تاکت : بابا بیخیال فقط یه مبارزست
آنیا : باشه بابا
آنیا موهاشو دنبه اسبی میبنده
تاکت : خیل خوب آماده شروع
و بازم دامیان میبره
تاکت: عالی بود فکر نمیکردم کسیم باشه بتونه آنیا رو شکست بده
واقعاً عالی بود
بعد از اون آنیا گشنش شود و با دامیان رفتن یه رستوران تا غذا بخورن انیا آنقدر مشروب خورده بود که مث کرده بود و دامیان تا اونجا کولش کرد و چون خونه دامیان نزدیک تر بود انیارو بورد اونجا
ووووووو
تاکت : ساعت چهار میبینمت
آنیا : حتما
ساعت ۳
آنیا : خوب دیگه من باید برم
بکی بپا این خنگول دسته گلی به آب نده
دامیان: منم میام
حرفی هم نباشه تازشم اون مرتیکه منم دعوت کرده
آنیا : اگه میخوای بیای بیا
بکی : پس منم میرم خونه دیگه
خدافظ
آنیا : اوه باشه خدافظ تو ام پاشو دیگه همش لم دادی رو مبل
دامیان: باشه دیگه چقدر غور میزنی
طبقه پایین خونه تاکت
« مخفیگاه و سالن تمرین»
تاکت: راحت باش دامیان
راستی شنیدم
شما خیلی خوب باهم مبارزه میکنید دوست دارم ببینم
آنیا میشه با دامیان یه بار دیگه مبارزه کنید
آنیا : عمرا
تاکت : بابا بیخیال فقط یه مبارزست
آنیا : باشه بابا
آنیا موهاشو دنبه اسبی میبنده
تاکت : خیل خوب آماده شروع
و بازم دامیان میبره
تاکت: عالی بود فکر نمیکردم کسیم باشه بتونه آنیا رو شکست بده
واقعاً عالی بود
بعد از اون آنیا گشنش شود و با دامیان رفتن یه رستوران تا غذا بخورن انیا آنقدر مشروب خورده بود که مث کرده بود و دامیان تا اونجا کولش کرد و چون خونه دامیان نزدیک تر بود انیارو بورد اونجا
ووووووو
۲.۹k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.