پارت [23]
پارت [23]
کوک:دست سومینو میگیره میرن پایین
کوک:خب بچها یونگی و ا/ت اتاقشون یکیه
جین و جیمین اتاقشون یکیه و جنی و جیسوهم اتاقاشون یکیه....
لیسا:(وسطه حرفش پرید)جونگکوک جونم میگم که منو تو اتاقمون میشه اون اتاق اخریه باشه چون رفتم بالا دیدم خیلی منظرش خوب بود
سومین:دست کوک رو ول میکنه
کوک: (دوباره محکم دستشو میگیره)آم لیسا من دوست دختر دارم چرا باید اتاقم با تو یکی باشه ؟
لیسا:دوست دخترت کیه؟
کوک:خب معلومه سومینه
لیسا:فکر کردم قراره من باشم
کوک:نخیر
سومین:یه لبخند زد و دست کوکو محکم تر گرفت
کوک:و لیساعم همون اتاق اخریو بهش میدیم اتاق منو سومینم روبه رویه اتاق یونگی و ا/ته
ا/ت:خب بچها بیاین لباسامونو عوض کنیم بریم شنا همونجا هم از استخر میایم بیرون غذا میخوریم هوم؟
همه: باشه
خلاصه سر میز
لیسا خواست کنار کوک بشینه که کوک گفت
کوک:سومین بیا اینجا بشین
لیسا:(تویه دلش ایششش)
یونگی وسط ا/تو با جیسو نشسته بود
جیسو:یونگی ازینا میخوری؟(گایز منحرف نشینن یکی از غذا هارو گف🤦🏻♀️😂)
ا/ت:یهو همون غذارو برمیداره با قاشق میده دهن یونگی
جیسو:وا ا/ت جونم داشتم ازش میپرسیدم
ا/ت:ازون جایی که من زنشم میدونم چی دوس داره
یونگی:خندید
خلاصه همه که غذا میخوردن میرفتن تویه استخر
جیسو:یونگی من شنا نمیتونم راحت کنم میشه تو کمکم کنی؟
یونگی :باشه
ا/ت:هنو داش غذا میخورد و اونارو با حرس میدید
دید یونگی جیسو رو بغل کرده یجورایی هنو نرفتن تویه استخر که میسو سعی کرد یونگیو ببوسه یهو ا/ت از سرجاش بلند شد و موهایه جیسورو گرف
ا/ت:چیکار میکنی هرزه هااا میخواستی یونگیو ببوسی اره؟؟(داد)اره؟(این آررو بلند تر گف)
جیسو:یا ولمکن ا/ت
یونگی:ا/ت ولش کن(از خنده داش جر میخور)
سومین و کوک تویه استخر بودن
سومین:افرین به خواهرم
کوک:داشت میخندید
ا/ت:یالا بگو گوه خوردم موهاشو همینجوری محکم تر میکشید
جیسو:وایی ولم کن آیی جیغ میزد
ا/ت:یهو محکم پرتش میکنه تویه استخر خودشو میپره کله یه جیسورو میگیره تویه استخر که سومین و کوک میان بزور میگیرنش
همه داشتن از خنده پاره میشدن....
جیسو:دختره یه پرو یونگی اول با من بود
ا/ت:سومین کوک ولمکنین نشونش بدم که جیسو یهو رفت😬
یونگی:یا ا/ت انقدر روم حساسی تو(خنده)
ا/ت:به چه حقی بغلش میکنی ها؟
یونگی:ببخشید دیگه تکرار نمیشه(درحال پاره شدن)
ا/ت:نه بیا تکرار کن
جیمین:یا یونگیاا چقدر زن داداش دوست داره که جیسورو زد
ا/ت:مگه جیسو کیه؟ها؟
ادامع دارد......
کوک:دست سومینو میگیره میرن پایین
کوک:خب بچها یونگی و ا/ت اتاقشون یکیه
جین و جیمین اتاقشون یکیه و جنی و جیسوهم اتاقاشون یکیه....
لیسا:(وسطه حرفش پرید)جونگکوک جونم میگم که منو تو اتاقمون میشه اون اتاق اخریه باشه چون رفتم بالا دیدم خیلی منظرش خوب بود
سومین:دست کوک رو ول میکنه
کوک: (دوباره محکم دستشو میگیره)آم لیسا من دوست دختر دارم چرا باید اتاقم با تو یکی باشه ؟
لیسا:دوست دخترت کیه؟
کوک:خب معلومه سومینه
لیسا:فکر کردم قراره من باشم
کوک:نخیر
سومین:یه لبخند زد و دست کوکو محکم تر گرفت
کوک:و لیساعم همون اتاق اخریو بهش میدیم اتاق منو سومینم روبه رویه اتاق یونگی و ا/ته
ا/ت:خب بچها بیاین لباسامونو عوض کنیم بریم شنا همونجا هم از استخر میایم بیرون غذا میخوریم هوم؟
همه: باشه
خلاصه سر میز
لیسا خواست کنار کوک بشینه که کوک گفت
کوک:سومین بیا اینجا بشین
لیسا:(تویه دلش ایششش)
یونگی وسط ا/تو با جیسو نشسته بود
جیسو:یونگی ازینا میخوری؟(گایز منحرف نشینن یکی از غذا هارو گف🤦🏻♀️😂)
ا/ت:یهو همون غذارو برمیداره با قاشق میده دهن یونگی
جیسو:وا ا/ت جونم داشتم ازش میپرسیدم
ا/ت:ازون جایی که من زنشم میدونم چی دوس داره
یونگی:خندید
خلاصه همه که غذا میخوردن میرفتن تویه استخر
جیسو:یونگی من شنا نمیتونم راحت کنم میشه تو کمکم کنی؟
یونگی :باشه
ا/ت:هنو داش غذا میخورد و اونارو با حرس میدید
دید یونگی جیسو رو بغل کرده یجورایی هنو نرفتن تویه استخر که میسو سعی کرد یونگیو ببوسه یهو ا/ت از سرجاش بلند شد و موهایه جیسورو گرف
ا/ت:چیکار میکنی هرزه هااا میخواستی یونگیو ببوسی اره؟؟(داد)اره؟(این آررو بلند تر گف)
جیسو:یا ولمکن ا/ت
یونگی:ا/ت ولش کن(از خنده داش جر میخور)
سومین و کوک تویه استخر بودن
سومین:افرین به خواهرم
کوک:داشت میخندید
ا/ت:یالا بگو گوه خوردم موهاشو همینجوری محکم تر میکشید
جیسو:وایی ولم کن آیی جیغ میزد
ا/ت:یهو محکم پرتش میکنه تویه استخر خودشو میپره کله یه جیسورو میگیره تویه استخر که سومین و کوک میان بزور میگیرنش
همه داشتن از خنده پاره میشدن....
جیسو:دختره یه پرو یونگی اول با من بود
ا/ت:سومین کوک ولمکنین نشونش بدم که جیسو یهو رفت😬
یونگی:یا ا/ت انقدر روم حساسی تو(خنده)
ا/ت:به چه حقی بغلش میکنی ها؟
یونگی:ببخشید دیگه تکرار نمیشه(درحال پاره شدن)
ا/ت:نه بیا تکرار کن
جیمین:یا یونگیاا چقدر زن داداش دوست داره که جیسورو زد
ا/ت:مگه جیسو کیه؟ها؟
ادامع دارد......
۷.۰k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.