بانوی ترمه پوش غزلها فدایتان

بانوی ترمه پوش ،غزلها فدایتان!
آیا وکیلم عشق بریزم به پایتان؟

از گیر و دار زندگی امشب دلم گرفت!
آیا اجازه هست بمیرم برایتان؟

دنیا تلاش کرد فراموشتان کنم !
اما چگونه بگذرم از چشم هایتان!؟

من آدمم بهشت به دردم نمیخورد!
آماده ام گناه کنم پا به پایتان!

میخواستم اجازه بگیرم ولی چه سود
سهمم سکوت بود فقط،ازصدایتان!

ابلیس خواست یکه و تنها شوم ولی
امشب خدا خواست بنشینم کنارتان💋 💋 💋
دیدگاه ها (۳۸)

تا در آغوشت کشیدم بین لبهــا جنگ شدبرق چشمان تو در چشمان من ...

‌ گیلاس لبت عجب شرابی داردلیموی تنت چه عطرنابی داردیک قطره ا...

عسل ریزلبانت را بنوشم پشت یک بوسهو تو هی دست و پایَت را بباز...

دلتون بسوزه😛 😛 😛 نامزد کلدم😄 😄 😄

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط