وقتی ضارب علی را با چاقو زد

وقتی ضارب علی را با چاقو زد
ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم
پیرمردی آمد وگفت :
خوب شد؟همین و می خواستی؟
به توچه ربطی داشت؟چرا دخالت کردی؟
علی باصدای ضعیفی گفت:
حاج آقا فکر کردم دختر شماست،
من از ناموس شما دفاع کردم...
#شهیدعلی_خلیلی #شهید_مدافع_ناموس #شهیدِ_غیرت #به_یادِشهید

.
.
.
.

.
.
.
. #مکتب_حاج_قاسم
دیدگاه ها (۱)

هوایت می زند بر سر،دلم دیوانه می گردد!چه عطری در هوایت هست؟!...

اینجا همه ی دوست ها یک روز از هم جدا میشوند. چه سری ست که حت...

جالبه! یه مرگی داریم که باپرواز شروع میشه!تازه وقتی میمیری ،...

قضاوت نکن...لزوما هرکس ریش داره، تسبیح به دست داره و یا چپیه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط