خدایا
خدایا!
یه روزازعرش به فرش بیابشین روبه روی من باهات حرف دارم بگم.
بگم خدایامگه سرنوشت دست تونیست؟
چرامن براش رویاشدم اون دنیاشد؟
چرامن شبابالشم خیس بشه ازگریه اون لب رولبه عشقم بخوابه؟
چرامن عکس نیم رخ ازش داشته باشم اون دونفره داشته باشه؟
نه،نگوسرنوشت بگوآدمادودسته اند:
تو،تودسته ی بدبختایی که دنیابه کامت زهره ماره.
انتظارداری بگم راضیم به رضای تو!
نه نمیگم چون ازهق هق شبام،ازتنفرعشقم،ازاشتباهی که پای سادگیموبچگیم نذاشتن ناراضیم میفهمی ناراضی.
بروبه عرشت فقط نگام کن...
یه روزازعرش به فرش بیابشین روبه روی من باهات حرف دارم بگم.
بگم خدایامگه سرنوشت دست تونیست؟
چرامن براش رویاشدم اون دنیاشد؟
چرامن شبابالشم خیس بشه ازگریه اون لب رولبه عشقم بخوابه؟
چرامن عکس نیم رخ ازش داشته باشم اون دونفره داشته باشه؟
نه،نگوسرنوشت بگوآدمادودسته اند:
تو،تودسته ی بدبختایی که دنیابه کامت زهره ماره.
انتظارداری بگم راضیم به رضای تو!
نه نمیگم چون ازهق هق شبام،ازتنفرعشقم،ازاشتباهی که پای سادگیموبچگیم نذاشتن ناراضیم میفهمی ناراضی.
بروبه عرشت فقط نگام کن...
- ۴۴۵
- ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط