نفسم از دل شب تا به سحر بوی تو داشت

نفسم از دل شب تا به سحر، بوی تو داشت
تنِ تب کردهء من، حسرت گیسوی تو داشت

تو نبودی، دل آئینه مرا باز شکست
شانه بر روی سرم زمزمهء موی تو داشت

در پی کعبه برفتم که طوافی بکنم
هر اذان قبلهء سودا زده‌ای سوی تو داشت

چشم بر هم زدنی واله و شیدای تو شد
هر پریشان که گذاری به سر کوی تو داشت

چشم تو میکده‌ای بر سر من گشته خراب
وه چه آوار شرابی خم ابروی تو داشت

شِکرَک بسته لبم یاد همان روز بخیر
که چو زنبور مکیدن لب مینوی تو داشت
🍃🥀🍃💚❤️💚
دیدگاه ها (۱)

از روی ادببه رسم هر روز سلام بر سالار شهیدان آقا امام حسین(...

#سیاست_های_زنانه رسیدین دم دربزارین شوهـــــرتون در رو باز ک...

ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود ، ساخته می شود ... !بی سوادی یعن...

🎥پای سخن پناهجویان ایرانی در بندر کاله فرانسه؛ «همین حالا هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط