بر زبان جاری نشد شوری که در جان داشتم

بر زبان جاری نشد شوری که در جان داشتم

ور نه با تو گفتنی های فراوان داشتم

بی‌تو از ناگفتنی هایی که در دل مانده بود

کوه دردی بودم و سر در گریبان داشتم
دیدگاه ها (۲۷)

🌹 وصال حیدر و یارش مبارکوصال یاس و دلدارش مبارکاز الطاف و عن...

بدون شرح☺ ☺ ☺ ☺ 😐

درفـراسـوےزمـان جـا مـانده ایـمدر بیـابـانیـم وتنـهــا مـان...

ســـلام،دوست منصبــحت بخیــــرروزت پراز مهر خـــداپراز آرامـ...

سلطان

❁﷽❁#تو_فقط_گریه_نکناز نجف…امشب نجف آرام نیست…روضه‌ای خواندم ...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط