متن بلند
#متن_بلند
"اگه متن کامل نمایش داده نمیشه، از داخل پیج میتونید کاملشو بخونید"
داشتم گره های کورٍ هندزفری أم را باز میکردم که افتادم وسط یک بحثِ اضطراری و گوشم را سپردم به خانم میانسالی که روی صندلی آبیِ مترو کنارم نشسته بود و با تلفن همراهش حرف میزد:
-حالا چون همسرت ابراز علاقه ی کلامی بلد نیست ینی بهت علاقه نداره؟! واسه همین میخوای جدا شی؟! میدونی منو همسرم شونزده ساله داریم باهم زندگی میکنیم، هیچوقت بِهَم نگفتیم چقدر همدیگرو دوس داریم اما میدونم وقتی میره تو آشپزخونه و زیر کتری درحال جوشو کم میکنه و چایی میذاره ینی دوسم داره ، وقتی از سرکار میادو جلو در جورابشو درمیاره که بوی خستگیاش اذیتم نکنه ینی دوسم داره ، وقتی بدون اینکه بگم برام خرجی میذاره ینی دوسم داره....وقتی از سرکار میادو میرم استقبالش ینی دوسش دارم وقتی غذای مورد علاقشو درست میکنم...وقتی...."
گره های هندزفری ام باز شده بود، دلم میخواست ادامه ی حرف هایش را خودم بنویسم . آهنگِ بی کلام بارانِ عشق را پِلِی کردم، دفترچه ام را در آوردم و نوشتم، گاهی باید دوست داشتن را خودمان پیاده کنیم، زیر فرش خانه، بین پول های توی کیفمان، توی جیب لباسمان، توی غذاهایی که میخوریم یا روی طاقچه های تمیزِ خانه و عکسهای "مهربان" توی قاب عکس....
چرا همیشه، همه چیز را حاضر و آماده میخواهیم؟! چرا تلاش نمیکنیم با چشم باز به زندگی نگاه کنیم، یک سبد برداریم و دوستت دارم های ناگفته را لا به لای روزمرگی هایمان پیدا کنیم و بگذاریم لبِ طاقچه...
نگاهم را توی مترو چرخاندم و مردها و زن هایی را دیدم که دوستت دارم هایشان را در قالب خستگی پوشیده بودند و دستشان پر از محبت بود ، نوشتم بعضی مردها دوست داشتن را می آورند می گذارند توی یخچال و به دستهای خشک و خسته ی مرد میانسالی نگاه کردم که نایلونِ پر از میوه را نگه داشته است ، نوشتم بعضی زن ها دوستت دارم هایشان را در آغوش میگیرند و به مادری که ثمره ی عشقش را در آغوش گرفته لبخند زدم....
ابراز محبت کلامی تمامِ دوست داشتن و تنها نشانه ی عاشق بودن نیست ، گاهی باید سکوتِ پر از محبت اطرافیانمان را براساس رفتارهایشان ترجمه کنیم و جمله ی "او دوستم ندارد" را به دستِ فراموشی بسپاریم....
/نازنین عابدین پور/
#عشق #عاشقانه #تنهایی #خستگی #خسته #غم #دوستی #زندگی #دوستانه #شادی #تنها
"اگه متن کامل نمایش داده نمیشه، از داخل پیج میتونید کاملشو بخونید"
داشتم گره های کورٍ هندزفری أم را باز میکردم که افتادم وسط یک بحثِ اضطراری و گوشم را سپردم به خانم میانسالی که روی صندلی آبیِ مترو کنارم نشسته بود و با تلفن همراهش حرف میزد:
-حالا چون همسرت ابراز علاقه ی کلامی بلد نیست ینی بهت علاقه نداره؟! واسه همین میخوای جدا شی؟! میدونی منو همسرم شونزده ساله داریم باهم زندگی میکنیم، هیچوقت بِهَم نگفتیم چقدر همدیگرو دوس داریم اما میدونم وقتی میره تو آشپزخونه و زیر کتری درحال جوشو کم میکنه و چایی میذاره ینی دوسم داره ، وقتی از سرکار میادو جلو در جورابشو درمیاره که بوی خستگیاش اذیتم نکنه ینی دوسم داره ، وقتی بدون اینکه بگم برام خرجی میذاره ینی دوسم داره....وقتی از سرکار میادو میرم استقبالش ینی دوسش دارم وقتی غذای مورد علاقشو درست میکنم...وقتی...."
گره های هندزفری ام باز شده بود، دلم میخواست ادامه ی حرف هایش را خودم بنویسم . آهنگِ بی کلام بارانِ عشق را پِلِی کردم، دفترچه ام را در آوردم و نوشتم، گاهی باید دوست داشتن را خودمان پیاده کنیم، زیر فرش خانه، بین پول های توی کیفمان، توی جیب لباسمان، توی غذاهایی که میخوریم یا روی طاقچه های تمیزِ خانه و عکسهای "مهربان" توی قاب عکس....
چرا همیشه، همه چیز را حاضر و آماده میخواهیم؟! چرا تلاش نمیکنیم با چشم باز به زندگی نگاه کنیم، یک سبد برداریم و دوستت دارم های ناگفته را لا به لای روزمرگی هایمان پیدا کنیم و بگذاریم لبِ طاقچه...
نگاهم را توی مترو چرخاندم و مردها و زن هایی را دیدم که دوستت دارم هایشان را در قالب خستگی پوشیده بودند و دستشان پر از محبت بود ، نوشتم بعضی مردها دوست داشتن را می آورند می گذارند توی یخچال و به دستهای خشک و خسته ی مرد میانسالی نگاه کردم که نایلونِ پر از میوه را نگه داشته است ، نوشتم بعضی زن ها دوستت دارم هایشان را در آغوش میگیرند و به مادری که ثمره ی عشقش را در آغوش گرفته لبخند زدم....
ابراز محبت کلامی تمامِ دوست داشتن و تنها نشانه ی عاشق بودن نیست ، گاهی باید سکوتِ پر از محبت اطرافیانمان را براساس رفتارهایشان ترجمه کنیم و جمله ی "او دوستم ندارد" را به دستِ فراموشی بسپاریم....
/نازنین عابدین پور/
#عشق #عاشقانه #تنهایی #خستگی #خسته #غم #دوستی #زندگی #دوستانه #شادی #تنها
۲۲۶.۸k
۰۲ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.