به تماشای خودم بودمودیدم که چه بی رحمانه

به تماشای خودم بودم‌ودیدم ،که چه بی رحمانه
تنهاست و به ناچار قوی....

#ستاره_میم


از پنجره به پیاده‌رویِ مملو از جمعیت نگاه کرد؛ گفت میبینی؟ لباس هایی هستند که راه می‌روند، دروغ میگویند، عاشق میشوند، می‌میرند؛ کمتر لباسی آن بیرون هست که درونش ‹انسان› باشد؛ به راستی که دنیا رختکنِ بزرگیست.


#دلنوشته_شخصی_دخترونه_سیاه_سفید


#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
دیدگاه ها (۰)

بی اعتنا مثل گل در محفل غم‌ ها و شادی‌ ها بخند! ^^#انگیزه_با...

آدم‌ها جا می‌مانند در راه‌آهن، در فرودگاه، در خیابان، در خاط...

عزیزمهر وقت دلت از دنیا گرفتبه دوستت دارم هایی فکر کن که قرا...

تو، با تمام زن‌ها فرق داری؛گل‌های پیراهنت هیچ‌وقت پژمرده نمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط