لبخند تو را چند صباحی است ندیدم

لبخند تو را چند صباحی است ندیدم

یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیب !
دیدگاه ها (۸)

کمر بر شال قاجاری ببندیمگل آذین، قصر دلداری ببندیمخیالت تخت ...

دوباره چشمِ خسته ام اسیرِخواب میشوددلـم ز خاطراتِ تـو ، بـه ...

زکاتِ فطره یقیناً «انار» خواهم داد...که قوتِ غالب امسال من «...

داغ همیـشـه به خاڪ سپـردن یڪ عزیـز نیسـت گاهـی دفـنِ یڪ آرزو...

عشق مافیایی p8

جیمین فیک زندگی پارت ۷۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط