شبی ابری است با من نیست غیر از نور سیگاری
شبی ابری است با من نیست غیر از نور سیگاری
ندارم با جهان و مردمش این روزها کاری
و مبل راحتی دارد تحمل میکند ما را
من و تنهایی و سنگینی افکار دشواری
شبیه مجری خشک خبرهای شبانگاهی
ندارم جز سیاهی از جهان خویش اخباری
صدای آشنایی می رسد از دور و از نزدیک
صدای هق هق انسان دیرینی است درغاری
چه نعمتها به من همسنگ احسانت عطا کردی
که با میزان عدلت نیستم جز هیچ، مقداری
چهل سال است میخواهم به آغوش تو برگردم
و دُورم با بلندای چهل سال است دیواری
*
چه با خود میبرم غیر از چراغِ "دوستت دارم"
برای خانه ای که دارم از آن ترس بسیاری..
ندارم با جهان و مردمش این روزها کاری
و مبل راحتی دارد تحمل میکند ما را
من و تنهایی و سنگینی افکار دشواری
شبیه مجری خشک خبرهای شبانگاهی
ندارم جز سیاهی از جهان خویش اخباری
صدای آشنایی می رسد از دور و از نزدیک
صدای هق هق انسان دیرینی است درغاری
چه نعمتها به من همسنگ احسانت عطا کردی
که با میزان عدلت نیستم جز هیچ، مقداری
چهل سال است میخواهم به آغوش تو برگردم
و دُورم با بلندای چهل سال است دیواری
*
چه با خود میبرم غیر از چراغِ "دوستت دارم"
برای خانه ای که دارم از آن ترس بسیاری..
۶۴۳
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.