وقتی دوست صمیمیت بود و یه روز که مست بودین باهم دعا کردین
وقتی دوست صمیمیت بود و یه روز که مست بودین باهم دعا کردین
چان:*داشت کانالا رو بالا پایین میکرد که یکی از شبکه ها داشت اذان میگفت
ا/ت:بریم نماز بخونیم
چان:نماز؟بریم
ا/ت:*یاد اون شبی که دعا کردین میوفتی*عایش اصن بیخیال
چان:چرا؟نماز و دعا کردن یکی از واجباته
ا/ت:اره یکی از واجباته*لبخند مسخره
چان:*یاد اون شب میوفته*خب تو توی یه اتاق دیگه نماز بخون منم یه اتاق دیگه*لبخند گشاد
ا/ت:مرتیکه ی بی حیا تا فیهاخالدون منو دیدی بعد عین خیالتم نیست نشستی صاف تو چشام زل زدی؟بابا روتو برم
چان:خانم نسبتا محترم مثل اینکه یادت رفته خودت اول شروع کردی و منو کافر کردی
ا/ت:روانیییی*بلند میشی میری تو اتاق
★★★★★★★★★★★★★★★★
چانگبین:*از اونجایی که دیشب باهم تا صبح داشتین دعا میکردین هنوز یادش نرفته بود
یک عدد مسلمان توی تلویزیون:شب تا صبح عبادت کردن خدا ثواب شمارو دو برابر میکنه
چانگبین:ماهم تا صبح داشتیم عبادت میکردیم یعنی ثوابمون دو برابر شد
ا/ت:*ترسناک.برمیگردی نگاش میکنی*اون عبادت بوددد؟
چانگبین:اره دیگه اسم دومش عبادته این مردک هم منظورش همون بود دیگه
ا/ت:*بالشتو میزنی تو سرش*الان نباید مثلا شرمنده باشییییی؟نباید معذرت خواهییی کنییی؟
چانگبین:*سرشو به نشونه ی نه تکون میده*من که کاری نکردم همونطور که این گفت فقط عبادت کردم*لبخند
ا/ت:*سرتو میکوبی به میزه روبه روت
★★★★★★★★★★★★★★★★
جیسونگ:اصلا چرا اجازه دادی اونکارو کنم؟؟
ا/ت:چراا مست کردی؟
جیسونگ:توهم مست بودیااا
ا/ت:تو مثلا مردی باید ظرفیتت بالا باشه
جیسونگ:شرمندتم واقعا ببخشید که ظرفیتم پایین بود دوشیزه*سعی میکنه نخنده
ا/ت:مردکک به من میخندییییی؟بیشورر میدونیی دیشب چیکار کردی
تلویزیون:ای بنده ی خدا عبادت کن که در لیست بندگان خدا ثبت شویی
جیسونگ:ببین اینم گفت کار خوبی کردیم نگران نباش..تازشم چون مست بودیم باید دوباره انجامش بدیم
ا/ت:پرووووو..
★★★★★★★★★★★★★★★★
سونگمین:جالبه
ا/ت:چی؟
سونگمین:چند شب پیش
ا/ت:یادمم ننداز
سونگمین:مگه چیزی یادته؟
ا/ت:ارهه
سونگمین:ولی من چیزی یادم نیست
ا/ت:پس چرا میگی جالبه؟
سونگمین:چون فیلمایی که دوربین ظبط کرده بود خیلی عجیب بودن
ا/ت:تو..تو اتاقت دوربین گذاشتییییی؟
سونگمین:اره خب واسه امنیت جانی و مالی گذاشتم،ولی بجای اینکه صحنه ای از دزدی بگیره بجاش صحنه ی..
ا/ت:*دستتو میزاری روی دهنش*هیششش هیچی نگوو..
چان:*داشت کانالا رو بالا پایین میکرد که یکی از شبکه ها داشت اذان میگفت
ا/ت:بریم نماز بخونیم
چان:نماز؟بریم
ا/ت:*یاد اون شبی که دعا کردین میوفتی*عایش اصن بیخیال
چان:چرا؟نماز و دعا کردن یکی از واجباته
ا/ت:اره یکی از واجباته*لبخند مسخره
چان:*یاد اون شب میوفته*خب تو توی یه اتاق دیگه نماز بخون منم یه اتاق دیگه*لبخند گشاد
ا/ت:مرتیکه ی بی حیا تا فیهاخالدون منو دیدی بعد عین خیالتم نیست نشستی صاف تو چشام زل زدی؟بابا روتو برم
چان:خانم نسبتا محترم مثل اینکه یادت رفته خودت اول شروع کردی و منو کافر کردی
ا/ت:روانیییی*بلند میشی میری تو اتاق
★★★★★★★★★★★★★★★★
چانگبین:*از اونجایی که دیشب باهم تا صبح داشتین دعا میکردین هنوز یادش نرفته بود
یک عدد مسلمان توی تلویزیون:شب تا صبح عبادت کردن خدا ثواب شمارو دو برابر میکنه
چانگبین:ماهم تا صبح داشتیم عبادت میکردیم یعنی ثوابمون دو برابر شد
ا/ت:*ترسناک.برمیگردی نگاش میکنی*اون عبادت بوددد؟
چانگبین:اره دیگه اسم دومش عبادته این مردک هم منظورش همون بود دیگه
ا/ت:*بالشتو میزنی تو سرش*الان نباید مثلا شرمنده باشییییی؟نباید معذرت خواهییی کنییی؟
چانگبین:*سرشو به نشونه ی نه تکون میده*من که کاری نکردم همونطور که این گفت فقط عبادت کردم*لبخند
ا/ت:*سرتو میکوبی به میزه روبه روت
★★★★★★★★★★★★★★★★
جیسونگ:اصلا چرا اجازه دادی اونکارو کنم؟؟
ا/ت:چراا مست کردی؟
جیسونگ:توهم مست بودیااا
ا/ت:تو مثلا مردی باید ظرفیتت بالا باشه
جیسونگ:شرمندتم واقعا ببخشید که ظرفیتم پایین بود دوشیزه*سعی میکنه نخنده
ا/ت:مردکک به من میخندییییی؟بیشورر میدونیی دیشب چیکار کردی
تلویزیون:ای بنده ی خدا عبادت کن که در لیست بندگان خدا ثبت شویی
جیسونگ:ببین اینم گفت کار خوبی کردیم نگران نباش..تازشم چون مست بودیم باید دوباره انجامش بدیم
ا/ت:پرووووو..
★★★★★★★★★★★★★★★★
سونگمین:جالبه
ا/ت:چی؟
سونگمین:چند شب پیش
ا/ت:یادمم ننداز
سونگمین:مگه چیزی یادته؟
ا/ت:ارهه
سونگمین:ولی من چیزی یادم نیست
ا/ت:پس چرا میگی جالبه؟
سونگمین:چون فیلمایی که دوربین ظبط کرده بود خیلی عجیب بودن
ا/ت:تو..تو اتاقت دوربین گذاشتییییی؟
سونگمین:اره خب واسه امنیت جانی و مالی گذاشتم،ولی بجای اینکه صحنه ای از دزدی بگیره بجاش صحنه ی..
ا/ت:*دستتو میزاری روی دهنش*هیششش هیچی نگوو..
۴.۵k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.