سادات ببخشند

سادات ببخشند😔 🙏 💔


صـدا صـدای دَر و مـادری که پشـتِ دَر است
صدا صدای شکستن ، دَری که شعله ور است

حـرامـزاده چـنـان با لگد به دَر کوبـیـد ،
که بارِ شیشه شکست و دو دست ، روی سَر است

شکـسـت بـالِ کبـوتر ، بیا بـرس فـضّــه ،
بیا که سهمِ تو این خرده های بال و پَر است

هدف علی ست ، و زهرا سِپَر برای علی
تـمامِ نقـشـه ی آنهـا برای یک نـفـر است

رسیـد وقـتِ جـدالـی کـه نـابـرابـر بـود ،
رسید وقتِ همان لحظه ای که پُر خطر است

طناب ، دستِ علی بود و فاطمه بی حال
به هوش آمده زهرا ، ز قصّه بی خبر است

کجاست حیدرِ من؟ فضّه مرتضایم کو؟
دَوید با نفسِ خسته ای که پُر شَرَر است

گرفت شـالِ علی را و سَـدِّ راهـش شد
توانِ فاطمـه در این میانه بیشـتـر است

غلافِ خنجـرِ قُنفُذ نبـود ، می دیدنـد…
مقابلِ یَلِ حیـدر ، تلاش ، بی ثمر است

یکی دو ضربه به بازو ، امامِ او را بُـرد
نگاهِ خسته ی زهـرا ، شبیهِ مُحتَضَر است

نَبـر علیِ مـرا ، او تمامِ جـانِ من است
صدا صدای ضعیف و صدای مختصر است…

#فاطمیه
دیدگاه ها (۳)

#حضرت_زهرا هر دل پی ِ دلستان خود میگرددهر کس پی ِ هم زبان خو...

این روزها بیشتر بگویید:(السلام علیک یا علی ابن ابیطالب)این ر...

آقا جان یابن الحسن، نارا حتیم از ناراحتیتان😔 آجرڪ الله یا ص...

روزم بــه نـام تــ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط