"بنام مادر"
"بنام مادر"
پابه پای غم من پیر شد و حـرف نـزد...!!!
داغ دید از من و تبخیر شد و حـرف نـزد...!!!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!!!
غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!
از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!!!
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد •••!!!
درود بر تمامی مادران ایران زمین
مامانی دوست دااااااااااااااااااارم
پابه پای غم من پیر شد و حـرف نـزد...!!!
داغ دید از من و تبخیر شد و حـرف نـزد...!!!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!!!
غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!
از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!!!
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد •••!!!
درود بر تمامی مادران ایران زمین
مامانی دوست دااااااااااااااااااارم
۱.۲k
۱۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.