گذشت
ﯾــﺎﺩﻣـﻪ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺑﺭﺍﺵ ﻓﺮﺳـﺎﺩﻡ : ﺩﻟـﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮔـ
ﺷـﺪﻩ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻛﻤـﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﺗـﺎ ﺩﻟﺘﻨـﮕﻢ ﻧﺸﻲ
ﺍﻭﻧـﺸﺐ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺒــ ﮔﺮﻳﻪ ﻛـﺮﺩﻡ . . . .
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻲ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻮﺩﻧﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ . . .
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺻﻼً ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯾﻢ ﺩﺳـﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯾﺲ ! ﻭﮔﺮﻧﻪ
ﺑﻪ ﺟـﺎﻱ ﻛﻤـﺘﺮ" ﻫﻴـﭽﻮﻗـﺖ" ﺑﻬـﺶ ﻓـﻜــ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻡ
گذشــت...
کم کم تنهایٓــم گذاشت...
گفتم بی تو نمیتــوانم و گفت:کار نشد ندارد هستند کسانی که جایم را پُــر کنــنـد...
زمان زیــادی گذشتـه است و افراد زیـادی آمـدند و چند سـوایی بودنـد و رفتنـد ...
اما همچنان اوست تنهـا فرد محـبوب زندگیـٓم...
نمیدانم کجـاست که بیاید و ببینـد که کار نشُـد داشت و نشُد که نشُد که نشُد ...
عادت عجیـبیست دیدن عکس هایت...
بغض کردنم...
ریختن اشک هایم...
خیس شدن عکست...
و شکستنم...
این ها فقط ذره ای از قبال نبودنی بود که به آسـانی انتخـابش کردی...
به خیال آنکـه فراموش میشوی...
کجایی که ببینی نشُد که نشُد که نشُد...
ﺷـﺪﻩ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻛﻤـﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﺗـﺎ ﺩﻟﺘﻨـﮕﻢ ﻧﺸﻲ
ﺍﻭﻧـﺸﺐ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺒــ ﮔﺮﻳﻪ ﻛـﺮﺩﻡ . . . .
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻲ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻮﺩﻧﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ . . .
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺻﻼً ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯾﻢ ﺩﺳـﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯾﺲ ! ﻭﮔﺮﻧﻪ
ﺑﻪ ﺟـﺎﻱ ﻛﻤـﺘﺮ" ﻫﻴـﭽﻮﻗـﺖ" ﺑﻬـﺶ ﻓـﻜــ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻡ
گذشــت...
کم کم تنهایٓــم گذاشت...
گفتم بی تو نمیتــوانم و گفت:کار نشد ندارد هستند کسانی که جایم را پُــر کنــنـد...
زمان زیــادی گذشتـه است و افراد زیـادی آمـدند و چند سـوایی بودنـد و رفتنـد ...
اما همچنان اوست تنهـا فرد محـبوب زندگیـٓم...
نمیدانم کجـاست که بیاید و ببینـد که کار نشُـد داشت و نشُد که نشُد که نشُد ...
عادت عجیـبیست دیدن عکس هایت...
بغض کردنم...
ریختن اشک هایم...
خیس شدن عکست...
و شکستنم...
این ها فقط ذره ای از قبال نبودنی بود که به آسـانی انتخـابش کردی...
به خیال آنکـه فراموش میشوی...
کجایی که ببینی نشُد که نشُد که نشُد...
- ۶۹۶
- ۰۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط