سردار

فرش کوچکی انداخت گوشۂ حیاط خانه پدری اش ؛ توی آفتاب . پیرمرد را از حمام آورد ، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد . دست و پیشانی اش را می بوسید و می گفت : همه دلخوشی من توی این دنیا ، پدرمه .

#حاج_قاسم

#مرد_میدان
دیدگاه ها (۱)

مجاهد بزرگ

سردار

حاج قاسم

سردار دلها

پرسیده بودم چه بویی پرتتان می‌کند به روزهای بچگی؟ جواب داده ...

در شهر شلوغ و سرد "بی‌رحمی"، مردی میانسال به نام "نوید" زندگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط