سردار
فرش کوچکی انداخت گوشۂ حیاط خانه پدری اش ؛ توی آفتاب . پیرمرد را از حمام آورد ، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد . دست و پیشانی اش را می بوسید و می گفت : همه دلخوشی من توی این دنیا ، پدرمه .
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
- ۱.۹k
- ۱۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط