فکر کن

🗿 🗿 فکر کن 🗿 🗿 :
داستان کوتاه "کشتارگاه"
#استبان_اچه_وریا،
ترجمه ☕ ️ #عبدالله_کوثری
داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین
نشر نی

✍ ✍

مسئله این است که آدم را
تبدیل به ماشینی کنند
که محرّک اصلیِ او نه اراده‌ی آزاد
که خواست #کلیسا و #حکومت باشد.
شاید روزی برسد که:
نفس کشیدن،راه رفتن
و حتّی گپ زدن با دوستی،
بی‌رخصتِ مقامات عالیه #ممنوع باشد.
دیدگاه ها (۲)

h behdarvandi:DH:در طول دو هزار سال گذشته انسانها تقریباً صد...

باور کن زندگی با عشق زیباتر است.

گاهـــی:@gaahiیک جور رابطه هست که فرنگی ها بهش می گویند لانگ...

گاهـــی:حواست هست...یک تابستان دیگر هم گذشت و هیچ معجزه ای ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط